ولادت با سعادت یگانه اسوه زنان عالم و مادر نبوت محمدی و زیبا گل بستان معرفت و عشق مادری و بهترین بنده خاص خدا و شان نزول سوره کوثر فاطمه مرضیه و همچنین تولد فرزند بر حق ایشان حضرت امام خمینی قدس سره را به تمام مسلمانان و بخصوص به شما شیعیان واقعی و مخصوصا ما دران و زنان خوب ومومن سر زمین اسلامی تبریک و تهنیت عرض می نمایم
الهی مَن ذَا الَّذِی ذَاقَ حَلاوَة مَحَبَّتِکَ فَرَام مِنکَ بَدَلاً و مَن ذَا الّذی انِسَ بِقُربِکَ فَابتَغِی عَنکَ حِوَلاً»
خدای من!کیست که شیرینی محبتت را چشید و یار دیگری بر گزید؟!و کیست که به قرب و نزدیکی تو انس گرفت و جدائی تو را طلبید؟
!اسلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)
وقتی که از عطش دیدارت از فرسنگها فاصله دل
خوش می کنم به دیدار عکسهای صحن و حرمت
و به شوق در کشتی انتظار می نشینم تا اینکه برایم اسباب سفر به کویت را فراهم کنی
و چه باشکوه می شود روزی که حلقه وصال دیدارت را به دست دل دیوانه ام می کنی
آنروز فریاد قلبم را تنها تو می شنوی که با تمام وجود فریاد می زند ای همه سخاوت مرا به بپذیر
به راستی چه سر و سری درشوق دیدارت هست که همه در سپری
کردن لحظاتی چند در نزد بارگاهت
به عمری خوشی تعویض نمی کنند
و اینک پروانه خیالم رابه سویت روانه کرده ام تا برای دل بیمارم براتی بفرستی
چرا که دیگربی تاب بی تابم
چه هوایی دارد آنگاه که در حرمت به دنبال رد پایی از تو می گردم
و برای اتصال به درگاهت نماز زیارت را با دلی پر از شور می گزارم
از شما دوستانی که برایم دعا کردین ممنوم قسمت شد که منم برم پابوس آقا ودعا تون کنم
وبلاگ منو یعنی وبلاگ خودتون تنها نزارید دعا بفرمایین
با دست پر برگردم و یا اگر بر نگردم با دست پر راهی شم به امید دیدار
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا مُمتَحَنَةُ امتَحَنَکِ الَّذی خَلَقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امتَحَنَکِ صابِرَةًاَنَالَکِ مُصَدِّقٌ صابِرٌ عَلی ما اَتی بِهِ اَبُوکِ وَ وَصِیُّهُ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِما وَاَنَا اَسئَلُکِ اِن کُنتُ صَدَّقتُکِ اِلّا اَلحَقتِنی بِتَصد یقی لَهُما لَتُسَرَّ نَفسی فَاشهَدی اَنّی ظاهِرٌ بِوَلایَتِک وَ وِلایَة الِ بَیِتکِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِم اَجمَعینَ
در وصف تو از چه واژه ای باید کمک گرفت تا بتوان آنگونه که هستی بر دیگران اوصافت را بازگو کند
و کدامین صفت زیباست که درحد وجود پر برکت تو باشد ای سید نساء عالم ای فخر آسمانها و زمین
و ای والا ترین در مقام در نزد پرو دگارعالم
وقتی می شنویم که خداوند به پیامبر اش فرمودکه اگر به خاطر فاطمه نبود تو و علی را هم خلق نمی کردم.
تو را ای در دانه باغ نبوت به عظمت روح بلندت پیدا می کنم
ای مروارید تسبیح پروردگار ای شمع پر نور هدایت زنان بهشتی برایم از درد هایت بگو از غصب حق مشروع ات و ازدردی که به خاطر مسمار در و فشار در و دیوار وبد تر از همه دیدن دستان بسته حقیقت (ولی الله) در کوچه ها بگومادر .
بگو تا همیشه از غم عروج نا به هنگام ات سیه بر تن کنم و گلایه هایم را در فراق تو با زمین و آسمان مدینه بگویم
ای مادر عزیزم از روزی بگو که طفلان ات بر دور شمع و جودت پروانه سان می سوختند و بر این سوختن باکی نداشتند.
نمی دانم در آن دمی که به روی صورت زیبا ترین گل جهان پوشیده شدغنچه گل تو چگونه باور می کرد و چگونه حالی داشت .
ولی خوب می دانم که سرغنچه به روی نعش گل برای همیشه خم ماند.
ای شافی محشر و ای دیباچه همه اسرار آفرینش چگونه تحمل کنم داستان هجرانت را
و چگونه بشنوم صدایت را که از فرا سوی زمان ندا در می دهد که ای مردم ولایت را تنها مگذارید که من خود شهید را ولایتم .
ای مادر خوبم با این گره ای که به پنجره نامت می زنم برای همیشه تو را به خانه دلم می خوانم
و برای همیشه تو را و نام پاکت را از بر می کنم.
و کجاست آن فرزند خلف تو ؟ او که خواهد آمد و همه باطل با آمدنش خواهند نابود شد
می نشینم به در دروازه انتظاربرای روزی که اوخواهد آمد همه جا را آب و جارو می نمایم پس چه وقت خواهد آمد؟
مادرم برای تمام دعا هایم از دهانت یک آمین می خوام
ای مسیحای علی اعجاز کن
مشکل مشکل گشا را باز کن
ای کتاب عشق من بسته مشو
مثل ِ مردم؛ از علی خسته مشو
ای تمام عشق بانوی علی* لرزه افتاده به زانوی علی *خانه را عاری ز خوشحالی مکن* یار من پشت مرا خالی مکن *میروی ای بحر اسمت را عروس *جای من لبهای محسن را ببوس* فاطمه چشمان خود
ای تمام عشق بانوی علی* لرزه افتاده به زانوی علی *خانه را عاری ز خوشحالی مکن* یار من پشت مرا خالی مکن *میروی ای بحر اسمت را عروس *جای من لبهای محسن را ببوس* فاطمه چشمان خود
فاطمه چشمان خود را باز کرد* با زبان دل سخن آغاز کرد* ای همیشه همنشین فاطمه* ای امیرالمومنین فاطمه *ای غمها را عسل کردی علی
گو چرا زانو بغل کردی علی* آن که باید اینچنین باشد منم* دل غمین شرم گین باشد منم *خواستم یاری کنم اما نشد* ریسمان
یابن الحسن بیا و با گرفتن انتقام از این کافران دهه فاطمیه امسال را برایمان همیشگی کن
فاجعه درد ناک هتک حرمت سامرا داغی هزین بر دلهای شیعیان
الهی مَن ذَا الَّذِی ذَاقَ حَلاوَة مَحَبَّتِکَ فَرَام مِنکَ بَدَلاً و مَن ذَا الّذی انِسَ بِقُربِکَ فَابتَغِی عَنکَ حِوَلاً»خدای من!کیست که شیرینی محبتت را چشید و یار دیگری بر گزید؟!و کیست که به قرب و نزدیکی تو انس گرفت و جدائی تو را طلبید؟
!اسلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)
وقتی که از عطش دیدارت از فرسنگها فاصله دل
خوش می کنم به دیدار عکسهای صحن و حرمت
و به شوق در کشتی انتظار می نشینم تا اینکه برایم اسباب سفر به کویت را فراهم کنی
و چه باشکوه می شود روزی که حلقه وصال دیدارت را به دست دل دیوانه ام می کنی
آنروز فریاد قلبم را تنها تو می شنوی که با تمام وجود فریاد می زند ای همه سخاوت مرا به بپذیر
به راستی چه سر و سری درشوق دیدارت هست که همه در سپری
کردن لحظاتی چند در نزد بارگاهت
به عمری خوشی تعویض نمی کنند
و اینک پروانه خیالم رابه سویت روانه کرده ام تا برای دل بیمارم براتی بفرستی
چرا که دیگربی تاب بی تابم
چه هوایی دارد آنگاه که در حرمت به دنبال رد پایی از تو می گردم
و برای اتصال به درگاهت نماز زیارت را با دلی پر از شور می گزارم
از خدا می خواهم که فرشته ها رو اجیر کنه تا دستای زیباشون را به دور بهترینم حائل کنن و نگذارند که هیچ آسیبی به گل من برسه
ار خدا می خواهم که تا همهء پروانه هارو صدا کنه تا به دور تو بگردنند و نزارن نسیم کوچکی هم گلبرگهای نازکت رو از جا نکنه
از خدا می خواهم که برات یه دنیا عطر خوش روی تنت بپاشه تا همیشه همه از بوی خوشت دلشون نیاید که بهت آسیبی بزنن
از خدامی خواهم که دستت رو بگیره و توی راهروی زندگی همیشه بالای سرت مراقبت باشه
از خدا می خواهم که هرگزمن از یاد نبری باشه اگرم از یاد ببری اما ، از دل نبری
خدایا مهربون ترین و خوبترین کس منو تو براش خدایی کن هر چند می دونم که بی گفته این کارو می کنی ولی باز ازت می خوام اگر اون منو فراموش کرد تو اونو فراموش نکنی
یک دل بسته به مهرتو.... ای همیشه در دل من باقی
آرزوهای مادرم
حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی نوه حضرت امام در گفتگو با روزنامه هم میهن (13/3/86) تاکید کرد که ملاک صحت قضایا در درون یک مکتب به نظر مردم وابسته نیست. مردم ملاک حقیقت نیستند.وی هم چنین با تاکید بر مشروعیت الهی حکومت اسلامی گفت اساسا مشروعیت تئوریک دموکراسی از نظر مردم درنمیآید. نکته قابل توجه این است که مدعیان اصلاحات و سینه چاکان دموکراسی غربی در میان سخنان سید حسن خمینی در ایام رحلت حضرت امام به مصاحبه تلویزیونی ایشان اشاره کرده و از اینکه وی امام را زمینی معرفی کرده اند مسرور شدند!! (ن.ک. روزنامه شرق 16/3/86، ص. آخر از محمدعلی ابطحی)
متن سخنان سید حسن خمینی در گفتگو با روزنامه هم میهن پیرامون مشروعیت الهی حکومت اسلامی:
"...در مورد مردمسالاری دینی، حکومت فقه است یا مردم همین مساله مطرح بود. با حفظ احترام به همه بحثهایی که مطرح شد تمام بحثها از نظر من از لحاظ فنی غیر از دو، سه تا از ارزش علمی دور بود. انگار همه قبول کرده بودند که اگر کسی بگوید مردم ملاک مشروعیت هستند یعنی خدا نیست. درحالی که اصلا این دو ربطی به هم ندارد.
این کار را خدا میکند، مثلا حکم «یجب شرب الشای» (نوشیدن چای واجب است) حکم را روی موضوعی که نوشیدن چای است گذاشتهایم. به شرب میگویند موضوع، به چای میگویند متعلق. حکم را میگذارند روی این موضوع. چه کسی این کار را میکند؟ خدا. حالا اگر خدا حکم وجوب اطاعت را روی فقیه با مقبولیت گذاشته باشد آیا اطاعت از این فرد با حکم شرعی منافاتی دارد؟ اساسا مشروعیت تئوریک دموکراسی از نظر مردم درنمیآید. اگر بگوییم چرا حرف اکثریت مطاع است؛ نمیتوانید بگویید چون اکثریت میگویند.
این دور است. میگویند چون عقل میگوید. یا میگویند خدا میگوید. در اسلام عقل و نقل با هم میگویند. پس ملاک صحت قضایا در درون یک مکتب به نظر مردم وابسته نیست. مردم ملاک حقیقت نیستند. مردم ملاک اطاعت هستند. بحثی که اینجا وجود دارد این است که شما میگویید حکمی را خدا گذاشته است روی این عنوان که عبارت است از فقه، عدالت، شجاعت و آگاهی و .. سوال دیگر این است که آیا قید دیگری هم به نام مقبولیت هست؟ آیا میشود گفت: خدایی که گفته اطاعت بکن نگفته از فقیه غیر مقبول اطاعت کن. اما آیا ملاک تشریع، مردم هستند؟ خیر، خدا ملاک را تعیین کرده است.
در سالهای اول انقلاب به خاطر چهره کاریزماتیک امام چنین بحثی مطرح نشد. آن زمان به این صورت که این بحث پیچیدهای که حالا مطرح شده نبود. استنباط من این است که این حکم روی عنوان فقیه مورد اقبال رفته است. اما اینها ترجمه میشود، وقتی برمیگردد به فارسی قلب مفهوم میشود. ... مشروعیت را که میخواهند ترجمه کنند میآید در مقابل شرع. ...
این سخنان سید حسن خمینی که تفسیر سخنان حضرت امام است در سالهای گذشته از زبان برخی علمای برجسته مطرح می شد که اصلاح طلبان با حمله های فراوان و توهین و تهمتهای بسیار در برابر آن موضع می گرفتند.
دربند اول از اصل اول قانون اساسی ایران ـ که مورد پذیرش امام راحل، مردم و گروههای سیاسی کشور میباشد ـ آمده است «جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به خدای یکتا (لاالهالاالله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر او». بر اساس این اصل، در جامعهی اسلامی، «مشروعیت» همه چیز، اولاً و بالذات از سوی خدای بیهمتا است و زندگی در جامعه اسلامی بر اساس جلب رضایت خدا و عبودیت اوست. جز خداوند کسی حق حاکمیت و قانونگذاری ندارد، مگر آنکه از طرف خدا چنین اجازهای به او داده شده باشد. از این رو، در اصل 56 حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خدا دانسته شده و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است و کسی حق سلب این «حق الهی» را ندارد. در واقع، آنان که دغدغهی جمهوریت دارند، اگر به احکام اسلامی رجوع کنند و خداوند را «شارع اصلی»، بدانند به این نتیجه میرسند «جمهوری اسلامی یعنی نظام سیاسیای که برای مردم، حق قائل است … ولی با اتکا به اراده خدا و تشریع الهی» (1) . بنابراین اگر کسی ادعا کند «مشروعیت رأی مردم در نظام جمهوری اسلامی بالعرض است و طبق قاعده فلسفی باید به یک بالذاتی برسد که آن خداست» (2) مطابق قانون اساسی سخن گفته است و تهاجم به این نظر، خواسته با ناخواسته بر نتافتن این میثاق ملی است. بنابر این نظریه، «خداوند ما را موظف کرده است رأی دادن مردم را معتبر بشماریم» (3) و بیتردید، این سخن، مطابق با نظر حضرت امام (ره)، به عنوان سیاستمداری فقیه و عارف میباشد.
درمبارزات مردمی علیه حکومت نیز مردم به تبعیت از امام راحل نه تنها نقشی برای خود در مشروعیت حکومت نمیدیدند، بلکه حتی نظام شاهنشاهی را از طرف «خداوند» نامشروع میدانستند و از این رو، آن را «طاغوت» خطاب میکردند که در ادبیات دینی و اسلامی، همان حکومت غیر الهی است. آری انقلاب اسلامی مردم ایران ، پاسخی به بحران مشروعیت بود ولی این بدان معنا نیست که نقش اصلی و ذاتی مشروعیت که از آن خداست نادیده گرفته شود.
البته این را هم باید اضافه کرد که «در مقام عمل، بدون مقبولیت مردمی، احکام اسلامی قابل اجرا نیست و شرط تحقق عینی ولایت و حکومت، مقبولیت اوست و اگر مردم قبول نکنند تأثیر عینی نمیتواند داشته باشد». (4) اما باید توجه داشت که بزرگنمایی رأی مردم و جمهوریت و برجسته ساختن آن به کوچکنمایی ریشه و ماهیت اسلامی انقلاب منجر نشود. حضرت امام، بارها در سخنانشان، رمز پیروزی انقلاب و انگیزهی آن را اسلام و اتکال به خدا دانسته و بر آن تأکید کردهاند. (5) از این رو سخن کسانیکه معتقدند که «رأی اکثریت مردم به جمهوری اسلامی ایران، معنایی جز این نداشته و ندارد که عصر جدیدی به روی تاریخ ایران گشوده شد و آن عصر حاکمیت مردم و جمهوری است» باید اینگونه اصلاح کرد که: «این رأی به معنای حاکمیت ارزشهای الهی و معنوی و دینی و اخلاقی است که مطابق با خواست و ارادهی مردم میباشد». (6) امام خمینی (ره) فرمودند: «انقلاب اسلامی بر مبنای اصل توحید استوار است که محتوای این اصل در همه شئون جامعه سایه میافکند». (7) اسلام، در هر تحلیل صحیحی از انقلاب باید دخالت داده شود: «رمز پیروزی [علل موجبه] ما وحدت کلمه و اشکال به خدا و اسلام بود، این رمز را ملت نباید از دست بدهد [علل مبقیه].» (8) به دیگر سخن با توجه به آنچه از کلام حضرت امام بر میآید «این اسلام است که طاغوت را قطع کرد، نه مردم. ایمان، طاغوت را قطع کرد، نه من و تو» (9). علت موجبه و مبقیه انقلاب، احکام نورانی اسلام و علت مقویهی آن، حضور مردم در عرصه است. بلکه حتی حضور مردم نیز معلول خط پرشور عاشورایی است که در کربلای سال 61 هجری ترسیم شد.
پی نوشت ها
1مقام معظم رهبری، کیهان، 19/10/84، ش. 18427، ص. 14.
2 محسن غرویان، روزنامه شرق، 20/10/84، ش. 673، ص. 6.
3 ر.ک. پاورقی شماره 1.
4 مصباح یزدی، محمدتقی، نشریه پرتوسخن، 7/10/84، ش. 310، ص. 8.
5 به عنوان مثال، در سخنان ایشان در تاریخهای 16/3/58 ـ 28/5/58 ـ 27/6/60 و 21/11/65 و …
6 برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری ـ 20/11/68، نماز جمعه (نقل به مضمون).
7 امام خمینی (ره)، 20/9/57.
8 امام خمینی (ره)، 29/12/57.
9 امام خمینی (ره)، 10/12/57.
نویسنده:احسان ایتی
هر چند که رنگ و بو ی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در طربخانهء خاک
نقّاش ازل بهر چه آراست مرا
گویند هر آن کسان که با پر هیزند
زان سان که بمیرند چنان بر خیزند
ما با می معشوقه از آنیم مدام
باشد که به حشرمان چنان برخیزند
قومی متفــکّـــرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بی خبران راه نه آن است و نه این