سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستِ انسان، نشانه عقل اوست . [امام علی علیه السلام]
مشخصات مدیروبلاگ
 
دست به قلم[283]
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رودصحنه همواره به جاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
در سوگ آفتاب(امام سجادع)[1] ارشیو آبان ماه 85[1] آرشیو آذر ماه 85[9] آرشیو دی ماه 85[9] آرشیو بهمن ماه 85[16] آرشیو اسفند ماه85[10] آرشیو فروردین ماه86[7] ارشیو اردیبهشت ماه86[6] آرشیو خردادماه86[11] آرشیو تیر ماه86[5] آرشیو مرداد ماه86[7] آرشیو شهریور ماه86[8] آرشیو مهر ماه86[2] آرشیو آبان ماه 86[4] ارشیوآذر ماه86[4] آرشیودی ماه 86[5] آرشیو بهمن ماه 86[3] آرشیو اسفند ماه 86[5] آرشیو فروردین ماه 87[6] آرشیو اردیبهشت ماه 87[8] آرشیو خردادماه 87[1] آرشیو تیر ماه87[5] آرشیو مرداد ماه 87[5] آرشیو شهریور ماه 87[2] آرشیو مهر ماه 87[2] آرشیو آبان ماه87[4] آرشیو آذر ماه 87[3] آرشیو دی ماه سال 87[11] آرشیو بهمن ماه 87[2] آرشیو اسفند ماه 1387[2] آرشیو فروردین ماه 88[2] آرشیو اردیبهشت ماه 88[3] آرشیو خرداد ماه 88[1] آرشیو تیر ماه 88[2] آرشیو مرداد ماه 88[2] آرشیو شهریور ماه 88[1] آرشیو مهرد ماه 88[1] آرشیو آبان ماه 88[2] آرشیو آذر ماه 88[11] آرشیو دی ماه 88[1] آرشیو بهمن ماه 88[4] آرشیو اسفند ماه 88[2] آرشیو فروردین ماه 86[1] آرشیو اردیبهشت 89[1] آرشیوخرداد ماه 89[2] آرشیو شهریور ماه 89[2] آرشیو مهر ماه 89[3] آرشیو آبان ماه89[2] آرشیوآذر ماه 89[5] آرشیو دی ماه 89[4] آرشیو بهمن ماه89[3] آرشیو اسفندماه89[6] آرشیو فروردین ماه 90[3] آرشیو اردیبهشت ماه 90[1] آرشیو خرداد ماه 90[5] آرشیو تیر ماه90[1] آرشیو مرداد ماه 90[1] آرشیو شهریور ماه90[2] آرشیو مهر ماه 90[2] آرشیو آبان ماه 90[3] آرشیو آذر ماه90[3] آرشیو دی ماه 90[5] آرشیو بهمن ماه 90[4] آرشیو اسفند ماه 90[2] آرشیو فروردین ماه 91[3] آرشیو اردیبهشت ماه 91[6] آرشیو خرداد ماه 91[2] آرشیو تیر ماه 91[3] آرشیو شهریورماه 91[1] آرشیو مهر ماه 91[1] آرشیو آبان ماه 91[3] آرشیو آذرماه 91[1] آرشیو دی ماه 91[1] آرشیو بهمن ماه 91[1] آرشیو اسفندماه 91[1] آرشیو اردیبهشت ماه 92[1] آرشیو خرداد ماه 92[1] آرشیو مردادماه 92[3] آرشیو شهریور ماه 92[3] آرشیو مهر ماه 92[4] آرشیو آبان ماه 92[5] آرشیو آذر ماه 92[4] آرشیو اسفند ماه 92[1]
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی فصل ا نتظار بوستان نماز پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی شکوفه نرگس بندیر سجا ده ای پر از یاس پاییزی سرای اندیشه پر پرواز ----=>گوناگون<=---- ستاره دریایی ستاره کو شو لو تفحص شهدای(شرهانی) یگان محمدگل .:: رایحه ::. یا د د اشت ها ی شخصی خو د م . حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر شلمچه امام مهدی (عج) اسوه ها گفتگوی دوستانه کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! یادداشتها و برداشتها جـــیرفـــت زیـبا سردار عاشق .: شهر عشق :. رویای شبانه بوی سیب BOUYE SIB قصه بچه بسیجی ایران اسلامی رمز موفقیت تیشه های اشک منطقه آزاد از تبار آسمان رند سیاست وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده welcome to my profile به‌دونه S&N 0511 توشه آخرت به نام وجود باوجودی حسام سرا عشق الهی پیمان دانلود غدیریه تکبیر فصل آگاهی جهاد همچنان باقی است محمد کوچولو فاطیما چفیه وجنات تجری من تحتها الانهار هرچه می خواهد دل تنگت بگو به دادم برس منتظران مهدی(عج) یار کارگر علمدار دین خط بارون یاور 313 لــــیلی وبلاگ گروهی جبهه جهادگران مجازی قافله شهداء سفرهای عاشقانه آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام هیئت حضرت علی اکبر(ع) حب الحسین اجننی احساس ابری ثانیه ها... پیامبر اعظم پیامبر اعظم(صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) عدل الهی Divine Justice فقط من برای تو یادداشتهای روزانه رضا سروری عطاری عطار جمهوریت گروه منتظران مهدی .:: گاواره ::. تخیّلات خزان‌زده یک برگ بید صمیمی با خواهرم بسوی ظهور در قلمرو سکوت امید تعقل و تفکر رسم دوستی شیعه مذهب برتر همسفر عشق دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی آبدارچی پشت خطی.. تنها بازمانده تنها بازمانده نسیم وحی خط سرخ شهادت تنهاترین سردار عشق طلاست سخنان حکیمانه یک پسر دیوانه! خانه اطلاعات آقای آملی لاریجانی عدالت و عادل کجاست؟ قاضی مالخر خاطرات باور نکردنی یک حاج اقا حزب اللهی مدرنیته دیـــــــار عـــــــاشـقـــــان نامه ی زرتشت اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار مسعود رضا نژاد درد دل با خدا صحرا پله...پله...تا خدا! مسیح 313 بانک کتب و مقالات مدیریت پروژه بی سرزمین تر از باد راز و نیاز با خدا خلوت تنهایی داغ عشق احسن ساقی دلتنگی.تنهایی.مهربونی شهادت عموم زیبایی سایه خداوند بر کهکشانهاست گاه به گاه وبلاگ ایران اسلام تابه کجا اینچنین عرفان خوش نظر داستان و راه های توحید جویان بزرگ منتظر حواب ..:: نـو ر و ز::.. جاده خدا تک ستاره هیئت مجازی علی جان حرفای خودمونی من بهارستان بهجان / behjan شیرازی ها ((مجمع شیرازی های مقیم اینترنت )) کریمه اهل بیت باسیدعلی‏تافتح‏قدس‏ومکه بازی بزرگان بازی بزرگان ثقلین رادیوی نسل برتر کسی که مثل هیچکس نیست ازدواج موقت وچالش ها شمیم وصال شمیم وصال معبر عصر انتظار تقاطع چهاردیواری پنجره شبکه علمی حکمت (شهرک مسعودیه) سلما عرفان نسل سومی ا نجمن ستاره های ایرونی ستاره کوشو لو بابای دوست داشتنی آهستان کربلای 6 باز مانده تنها بازمانده تنها شیعیان اهل سنت واقعی اسرار موفقیت یه فلش کار بسیجی بی یار حسن مجتبی نقد مفید مروارید سرخ یادداشت های دیده بان نجف زاده(یاداشت های یک حبرنگار) دلنوشته های دختر شهید فصل آگاهی خاکریز حسن مجتبی بهترین ها طهور اکبر طریق عشق شهید ولایت راهیان نور درد دل با امام زمان شهید سید محمد شریفی جامی از فرهنگ هزار و یک شب وحیدپ اسراییل باید از بین برود در دل نهفته ها عقیدتی ، سیاسی پایگاه بسیج حضرت صاحب الزمان علیه السلام تا شکوفه ی عشق اینک از حال به آینده پلی باید زد....... کانون مهدویت دانشجویان ایران نکته هایی از کتاب مقدس عطش عاشقان علی سبلان سنگ شکن ساقی بده بشارت.... غربت شلمچه فرا خوان مظلومیت غزه فصل انتظار میوه‌ی ممنوعه نشانه تالار اهل البیت یا رب الحسین کلام وحی پایگاه فرهنگی مذهبی بنیان طراوت باران

عمو جان دلم تنگ است می گویند که ابوالفضل عموی همه سادات است


از کودکی همیشه مشتاق و ارزو مند دیدنت بودم


هر وقت مادرم از دلاوریت برام می گفت توی قطره های اشکاش روی ماهت رو میدیدم که به من لبخند می زنی


و حالا که بزرگ شدم بازم به دنبال نگاهت ودر تمنای یک نظرت و منتظر آمدنت دارم انتظار می کشم


و وقتی که غم و قصه هام میان سراغم به دنبالت می گردم تا مگر کاشف کرب دلم بشی


عمو جان خوب میدونی که عموی من هم مثل شما تشنه لب در راه لبیک به رهبرش شهید شد


و همانند شما خون پاکش را در راه آزادگی و دین ریخته شد و درخت اسلام را آبیاری کرد


عمو جان عباس وقتی پدرم نام عمویم را می شنود و به سوی عکس عموم حرکت می کنه


و اونو بغل می کنه و از خدا می خواد که با ایشون محشورر بشه


من هم وقتی که دل تنگ دیدن عموم میشه


نا خود آگاه روایت دلدادگی شما روبه پیش چشمم مجسم می کنم و با یاد شما دلم آروم میگیره


گویا رابطه ای بین عشق بازی و فدا کاری شما و دل دادگی عموم می بینم


حالا هم می بینی که بازم دلتنگی آمده سراغم دارم با شما درد دل می کنم


و هر وقت دلم از غم های عالم پر میشه می بینم رد پای محبت شما روی قلبم پیدا می شه


شاید مرهم اشک بر روی زخم دلم با یاد شما کشیده بشه


نذری کردم که اگه روا بشه تا ابد دلم رو حسینه بکنم تا شمارو خوشحال بکنم


بعد توی این حسینیه نقاشی عاشورا رو بکشم


توی اون نقاشی یه آسمون با هفتاد و دو تا ستاره می کشم


وبه یاد شمایک ماه شب چهارده می کشم


با رنگ سرخ به رنگ خون یه دشت گل شقایق می کشم


بعد بالای این حسینیه یه پرچم می کشم کنارش یه یاس کبود کوچیک به یاد رقیه کوچو لو میکشم


با یه چادر مشکی به یاد عمه زینب


ویک بشقاب خرما و یک مشک اب می زارم به یاد بچه های کاروان کربلا


و یک گهواره برای اصغر کوچولو می کشم


اما من این دشت رو بی خارو خس می کشم که دیگه به پای کسی نشینه


اگه به حاجتم هم نرسم؛ بازم این کارو می کنم تا بگم دوست دارم عمو.....


************************************************************************************************


گشته ام ، از اهل دنیــا برتر    
بهــر عشقم از هـــمه عالم سری
   عاشقانت نــــام  سقــا  داده اند      
بهـــر اسمت زندگی هـــا داده اند
   اسم زیبـــایت شـــده مـــهر دلم      
مــهر تــو انــــدر دل و آب و گلم
   ما اسیر زلف و گیسوی توائیم      
از همه جنگ آوران امشب سریم
   ای که مـــادر نـــام عباست بداد      
زیــرکی گفتـــا خــــدا اسمت بداد
   نام تـــو از کبریـــــا بالاتر است     
عرش حـق با نام تو زیباتر است
   من چه گویم عاقلان سنگم زنند      
عاشقم بـــاکی نـدارم ، انگم زنند
   نینوا با دست تـــو گشته عجین      
زینبت محــوت شـده حبل المتین


شعر از  ذاکراهل البیت((علی))


87/2/7::: 8:0 ص
نظر()
  
  


گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن، یعنی که رخ بپوش و جهانی خواب کن


در پای صحبت تو می نشستم تویی که بار تجربه های تلخ و شیرین را به دوش می کشی گاهی از خنده ها و گاهی از وداع سوز ناک یارانت می گویی .

روزی دوستی از من خواست تا تو را توصیف کنم ، از غربت و شبهای انتظارت و روزهای طی شده ات و خاطراتت بگوییم ، از آنچه در سر داری و آنچه که به آ ن دلخوشی.
و برایش افشا کنم که در فراسوی نگاهت به گذشته و حال و آینده چه در نظر داری . او می خواست تا آنچه را که نسل سومی هابه یاد ندارند را برایش از زبان تو بگوییم . بگوییم که وقتی به البوم عکسهای یاد گاری دوستان و هم رزمانت می نگری چه صورت نمناکی داری ، بگوییم وقتی برادر کوچکت را یاد می کنی که قهرمانانه همانند خودت در عملیات شرکت کرد ، جنگید و منتخب الهی شد ، او که لباس شهادت را به تن کرد چه حالتی داری ، بگوییم دید تو در این اجتماع هزار رنگ امروز به چه افقی است.
اما من نتوانستم تو را راضی کنم که لب بگشایی می خواستم به او بگویم که چگونه نوجوانی را به میان سالی رسانیده ای اما به این شکل که همه صورت و محاسن ات چون پیران سالخورده غبار سپید روزگار را در بر گرفته است.
و نتوانستم بگوییم که چگونه از این بدن جوانت چه جسم رنجوری در طی طریق راه شهدا و امام سا خته ای و چگونه وجودت عطر آگین محفل ها می شود.
نتوانستم بگوییم که چگونه روز ها و شبها عارفانه با اویی که تورا برای خودش خلق کرد نجوا می کنی و درد جانکاه جسم را به لبخند رضایت مبدل می سازی.
دلم تنها برای خودم می سوزد که نمی توانم آنچه را که تو در سر درای خوب درک کنم و برای خود آن را بکار یرم . و شاید این قصور از یاری گران فرهنگ در این چند سال گذشته است که غافل از تو و امثال تو برای خود بر نامه هایی جدا و به خیال خودآباد گرانه پی ریزی می کردند.
دلم می خواست فریادی به وسعت همه این سالهای ایثار و گذشت و فدا کاری شما بزنم تا گوش نادانان از این فریاد کر شود و دیگران بشنوند که شما هنوز ایستاده اید.
کاش می توانست
م همه گلایه ها و همه برداشت های فرزندان شهدا و جانبازان و ایثار گران را به گوش خفتگان برسانم و برایشان حدیث عشق ی را بگوییم که پیامبر(ص) خبر اتفاق این رویداد را 1400 سال پیش نوید داده بود ،آری شما همانید که پیامبر (ص) از شما به نیکی یاد کرد و فرمود که پرچم اسلام به دست شما به اهتزاز در خواهد آمد.
و حالا که کمی از این روایت را در دیدگان بر ملا می کنم بگوییم که چقدر به تو افتخار می کنم پدر.....

عاشقان کشتگان معشوقند، بر نیاید ز کشتگان آواز

به طواف کعبه رفتم

به حرم رهم ندادند
!!
که برون در چه کردی !؟
که درون خانه آئی .....!!؟


87/2/7::: 2:47 ص
نظر()
  
  

حضور مامورین نیروی انتظامی در محل انفجار


 


محل انفجار در حسینیه سیدالشهدا


 


محل انفجار در حسینیه سیدالشهدا

 


محل انفجار در حسینیه سیدالشهدا


 

 

  

دادش علیرضا بیا  من دیگه نمیترسم بیا برم خدمت آقا منتظرند


 

محل انفجار در حسینیه سیدالشهدا

نجمه کوچولو ی دو ساله را کسی ندیده؟؟؟؟؟!!!!!!!!1

نازنین الان کجای حسینیه ای؟ نمی بینم ات؟؟؟

احتمالا با رقیه کوچولوی آقا رفتی به بازی مشغول شدی؟؟؟؟!!!

کاش بازم توی حسینه دو دو بازی کنی و مرتب از مادرت آب بخوای؟؟

خودم برات آب میارم آخه تو خیلی با نمکی! ....یادمه می امدی با اون روسری کوچولوی قشنگت؟وقتی آقا سید دم می گرفت؟

چه خوشگل میشد وقتی توهم به سینه میزدی.

آخ کاش بازم شنبه بشه بیام توی حسینیه و نجمه و ابجی های دیگرمو ببینم!! کاش دوباره آقا سید بیاد روزه رقیه و علی اکبر و قاسم بخونه !!!یا بگم بهتره روضه عمو عباس بی دست و بخو نه!!!

دیدن آخر چی شد؟؟؟؟ هروقت آقا سید روی منبر می امد پایین تا مداحی بکنه همه منتظر یه روضه بودن که آخرش دست هامونو بدیم به هم و بعد از دعای سید برای شهادت ? یک آمین بلند با هم بگیم؟!!!

ولی الان دیگه دست خیلی ها توی دستمامون نیست.... ولی باید خودمونو آماده کنیم برای بقیه راه!!

آقا سید یا علی ما بازم هم پیمان و هم صدا هستیم...هر چند بقیه به آرزوشون رسیدن ولی قسم می خوریم با هم دوباره شروع خوبی را از سر کنیم..یا علی مددی


 


مجروحان حادثه انفجار در شیراز


 


مجروحان حادثه انفجار در شیراز


 


87/1/26::: 6:28 ع
نظر()
  
  

ناگفته هایی در مورد آب زمزم

پایگاه خبری تقریب - سرویس ادیان: یک دانشمند ژاپنی کشف کرده است که آب زمزم دارای خصوصیات منحصر به فردی است که در آبهای معمولی دیگر یافت نمی شود.

http://www.taghribnews.com/tmain_fa.aspx?lng=fa&mode=art&artid=22170

به گزارش پایگاه خبری تقریب، دکتر "مساروا ایموتو"، دانشمند ژاپنی تأکید کرد: تحقیقات علمی بسیاری که به وسیله تکنولوژی نانو بر روی آب زمزم انجام شده است، نشان می دهد هیچ یک از خواص این آب قابل تغییر نیست و اگر یک قطره از آب زمزم به 1000 قطره از آبهای معمولی اضافه شود، آن آبها خواص آب زمزم را به دست خواهند آورد.

این دانشمند تحقیقات بسیاری را بر روی آب زمزم انجام داده و به این نتیجه رسیده است که آب زمزم، آبی با برکت و منحصر به فرد است و بلورهای آن شبیه هیچ آب دیگری نیست و به هیچ وجه خواص آن تغییر نمی کند.

وی که پایه گذار نظریه تبلور ذرات آب است، می گوید: جمله "بسم الله الرحمن الرحیم" که در قرآن کریم وجود دارد و مسلمانان آن را در ابتدای کارهای خود یا در هنگام غذاخوردن و یا موقع خواب بر زبان می آورند، تأثیر عجیبی بر بلورهای آب دارد.

به گزارش سایت محیط، وی می افزاید: زمانی که بسم الله الرحمن الرحیم گفته می شود، تغییرات عجیبی در بلورهای آب رخ داده و آنها بسیار زیباتر می شوند، لذا می توان با گذاشتن کاستی از تلاوت قرآن کریم در کنار آب، آن را زیباتر و با صفاتر نمود.


87/1/18::: 1:27 ع
نظر()
  
  

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

((عیسى بن مریم )) به حواریین خود فرمود: مرا به شما حاجتى است ؟ گفتند: چه کار کنیم ؟ عیسى از جاى حرکت کرد و پاهاى حواریین را شستشو داد! عرض کردند: یا روح الله ما سزاوارتریم که پاى شما را بشوئیم !

فرمود: سزاوارترین مردم به خدمت کردن ، عالم است ، این کار را کردم که تواضع کرده باشم ، شما هم تواضع را فرا گیرید و بعد از من در بین مردم فروتنى کنید آن طور که من کردم و بعد فرمود:

به تواضع حکمت رشد مى کند نه با تکبر، چنانکه در زمین نرم گیاه مى روید نه در زمین سخت کوهستانى


87/1/15::: 5:13 ع
نظر()
  
  

 عیدتان مبارک باد....خجسته باد این ایامبرای همیشه

خیلی دلم هوا تو کرده پس چرا دعوتم نمیکنی؟؟؟

اخه مگر ادم بدا دل ندارن؟؟؟

دوست دارم یک روز بیام توی این صحن و سرا با هات از نزدیک حرف بزنم!!


87/1/7::: 10:56 ص
نظر()
  
  

حضرت عیسى علیه السلام و مرد حریص

*************************************************

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

حضرت عیسى علیه السلام به همراهى مردى سیاحت مى کرد پس از مدتى راه رفتن گرسنه شدند به دهکده اى رسیدند عیسى به آن مرد گفت : برو نانى تهیه کن و خود مشغول نماز شد آن مرد رفته سه گرده نان تهیه کرد و بازگشت مقدارى صبر کرد تا نماز عیسى پایان پذیرد چون کمى به طول انجامید یک گرده را خورد. عیسى آمده پرسید گرده سوم چه شد گفت : همین دو گرده بود. پس از آن مقدار دیگرى راه پیموده به دسته آهوئى برخوردند حضرت عیسى یکى از آنها را پیش خواند آن را ذبح کرده خوردند بعد از خوردن عیسى گفت : قم باذن الله به اجازه خدا حرکت کن آهو حرکت کرد و زنده گردید آن مرد در شگفت شده زبان به کلمه سبحان الله جارى کرد عیسى گفت : ترا سوگند مى دهم به حق آن کسى که این نشانه قدرت را براى تو آشکار کرد بگو نان سوم چه شد باز جواب داد دو گرده بیشتر نبود.

دو مرتبه براه افتادند نزدیک دهکده بزرگى رسیدند در آنجا سه خشت طلا افتاده بود رفیق عیسى گفت اینجا ثروت و مال زیادى است آن جناب فرمود: آرى یک خشت از تو یکى از من خشت سوم را اختصاص مى دهم به کسى که نان سوم را برداشته مرد حریص گفت : من نان سومى را خوردم ، عیسى از او جدا گردیده گفت : هر سه خشت مال تو باشد.

آن مرد کنار خشتها نشسته به فکر برداشتن و بردن آنها بود، سه نفر از آنجا عبور نمودند او را با سه خشت طلا دیدند. همسفر عیسى را کشته و طلاها را برداشتند. چون گرسنه بودند قرار بر این گذاشتند یکى از آن سه نفر از دهکده ى مجاور نانى تهیه کند تا بخورند شخصى که براى نان آوردن رفت با خود گفت : نانها را مسموم کنم تا آن دو پس از خوردن بمیرند، دو نفر دیگر نیز هم شدند که رفیق خود را پس از برگشتن بکشند.

هنگامیکه نان را آورد آن دو نفر او را کشته و خود با خاطرى آسوده بخوردن نانها مشغول شدند چیزى نگذشت که آنها هم به رفیق خود ملحق گشتند. حضرت عیسى در مراجعت چهار نفر را بر سر همان سه خشت مرده دید گفت : ((هکذا تفعل الدنیا باهلها)) اینست رفتار دنیا با دوستداران خود

دلا تا کى در این کاخ مجازى

کنى مانند مرغان خاکبازى

توئى آندست پرور مرغ گستاخ

که بودت آشیان بیرون از این کاخ

چو دو نان مرغ این ویرانه گشتى

بیفشان بال و پر ز آمیزش خاک

بپر تا کنگره ایوان افلاک

ببین در رقص ارزاق طیلسانان

خلیل آسا در ملک یقین زن

نواى لا احب الآفلین زن

منبع: انوار نعمانیة ص 353


87/1/5::: 11:2 ص
نظر()
  
  
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ قرآن را تفسیر کردند... آیه آیه... شرح کردند... شرحه شرحه... ورق ورق... اربا اربا...


+ سرشکستن امام سجاد ع) امام سجّاد س?م الله عل?ه سر خود را به ?اد مص?بت پدرش شکست امام سجاد س?م الله عل?ه به مناسبت? که مصائب امام حس?ن س?م الله عل?ه را شن?دند ) کس? برای ا?شان مصائب? را ?اد آوری کرد » قام عل? طوله و نطح الجدار بوجهه فکسر انفه و شج ّ رأسه و سال دمه عل? صدره و خر ّ مغشّ?ا عل?ه من شدة الحزن و البکاء « تمام قد حضرت ا?ستاد و صورت خود را به د?وار منزل کوب?د پس ب?ن? آنحضرت و سر ا?شان شکست


+ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
+ امام کاظم(سلام الله علیه): مردى از قم مردم را به حق فرا مى‏خواند و بر گرد او مردمانى فراهم مى‏آیند که چونان پاره‏هاى آهن استوارند، طوفان‏ها آنها را به لرزه نمى‏اندازد و از جنگ خسته نمى‏شوند و بزدلى نشان نمى‏دهند، به خدا توکّل دارند و فرجام از آنِ پرهیزگاران است. میزان الحکمة ج 2 ص
+ بیانیه زنجیره فجرآفرینان ؛ جبهه وبلاگی غدیر


+ 5هزارتا صلوات برای سلامتی مادرم تا کی تموم بشه خدا میدونه


+ انسان یا انسانیت یا انسان بودن/به حقیقت آدمی باش


+ هرگز کاری جز برای رضای خدا نکن_ سیدشهیدان اهل قلم مرتضی آوینی.. کجایی ای راوی فتح


+ توی پیام رسان مشغول باشید


+ توی این گرما.......به به