مرا از قم به مشهد راه دور است
اگرچه خواهرت سنگ صبور است
فدای عصمت معصومه(س) گردم
که ایوانش سراپا غرق نور است
مرغ دلم راهی قم می شود
در حرم امن تو گم می شود
عمه سادات سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
کوثر نوری به کویر قمی
آب حیات دل این مردمی
عمه سادات بگو کیستی؟
فاطمه،یا زینب ثانی ستی
از سفر کرب و بلا آمدی
یا که به دنبال رضا آمدی
من چه کنم شعله داغ تو را
درد و غم شاهچراغ تو را
کاش شبی مست حضورم کنی
با خبر از وقت ظهورم کنی
کاش جارو کشی صحن نصیبم می شد
دل من خادم مولای غریبم می شد
ولادت خانم فاطمه معصومه (س) و روزدختر روبه همه خواهرای خوبم تبریک عرض می کنم
امروزه دانشمندان به اثبات رساندهاند که اگر به ظرف آبی حرف خوبی بخوانند و آن را منجمد کنند، کریستالهایش بسیار منظم شکل میگیرد و اگر حرف بدی بخوانند، کریستالهایش نامنظم شکل میگیرند. پس مطلب عجیب و غریبی نیست اگر باور کنیم که لقمهی حرام در ساختار روح و اخلاق و قلب ما تأثیر گذار است.
اما، نباید یک سو نگری داشت و فقط به یک مقوله، صرف نظر از مقولههای دیگر نگاه کرد و نباید به اثر یک عامل، بدون توجه به تأثیرات عوامل دیگر توجه و تکیه نمود.
در این عالم هر چه هست، مخلوق خداوند متعال است و اثر آنها را نیز خداوند متعال وضع نموده است و بر همان اساس «بایدها و نبایدها» را بیان نموده است. لذا خداوند کریمی که به نقش لقمهی حرام در ساختار روح انسان تصریح نموده است، به نقش رحمت الهی، اختیار، اتمام حجت، میل و اراده، توبه و ... نیز تصریح نموده است.
اگر خداوند متعال تأثیر سوئی برای لقمهی حرام قرار داده است، خودش نیز فرموده که در هر امری «اضطرار» شرایط را تغییر میدهد. لذا حتی خوردن گوشت حرام رابه هنگام اضطرار و به حد نجات از مرگ جایز فرموده است و لابد خداوند متعال برای اضطرار آثار دیگری وضع نموده است، و گرنه جایز نمینمود.
«یمْحُوا اللَّهُ ما یشاءُ وَ یثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ» (الرعد، 39) ؛ آنچه را که خدا بخواهد (محو) و آنچه را که بخواهد (اثبات) مىنماید. و ام الکتاب نزد خدا است.
و هم چنین خطاب به کسانی که نه تنها به اجبار یا اضطرار ضرری متوجه آنان شده است، بلکه به اختیار خود خطا کرده و مرتکب گناه شدهاند، میفرماید که مبادا ناامید شوید، چون خداوند جمیع گناهان را میبخشد و آثارش را هم محو می کند [البته مسئله حق الناس جداگانه است] میفرماید:
«قُلْ یا عِبادِی الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ » (الزمر، 53) ؛ (یا محمد صلّى اللّه علیه و سلّم) بگو: اى بندگان من که بر خویشتن اسراف کردهاید. مبادا از رحمت خدا مأیوس شوید! براستى که خدا همه گناهان را مىآمرزد.
و حتی بالاتر از آن که فرموده: خداوند «سیئه» را مبدل به «حسنه» میکند و بیتردید وقتی گناه مبدل به صواب (کار خوب) شد، عقابش هم مبدل به ثواب (پاداش) میگردد.
پس، خداوند متعال میداند که به چه کسی لقمهی حرام به اجبار خورانده شده است و چه کسی به اختیار لقمهی حرام خورده یا خورانده است و برای هر کدام آثاری وضع نموده است و خود رحمان و رحیم و توبه پذیر است و اختیار را نیز از کسی سلب نمینماید.
بهترین مثال: کفاری هستند که با آمدن انبیای الهی ایمان میآوردند، آیا آنها همگی لقمهی حلال خورده بودند. یا خطایشان به خاطر جو حاکم و جهل مستولی شده بوده است؟ یا همین امروز افراد صالحی که والدین آنها به هیچ وجه صالح نبوده یا نیستند، زیادند. در همین اروپای و آمریکای امروز ببینید چقدر گرایش به اسلام زیاد شده است، آیا این جوانهای اروپایی که با عشق و علاقه و عقل و تدبر به اسلام روی میآورند، همه لقمهی حلال خوردهاند؟! خیر. بلکه همان گونه که لقمهی حلال تأثیر سوء دارد، تأثیر اسلام نیز پاک کردن و تمیز کردن است. با ورود به اسلام یا توبه، همهی آثار سوء گذشته از بین میرود .
منبع : سایت شبهه
عظیم ترین آیه قرآن ؟ آیة الکرسی
عدالت آمیزترین آیه قرآن ؟ ان الله یأمربالعدل والأحسان
بهترین قصه قرآن ؟ قصه حضرت یوسف
سوره ای که فضیلت قرائتش 12 برابر قرآن است ؟ سوره یاسین
عروس قرآن ؟ سوره الرحمن
قلب قرآن ؟ سوره یاسین
ریحانه قرآن ؟ سوره یاسین
مادر قرآن ؟ سوره حمد
سوره حجاب ؟ سوره نور
سوره پیامبران ؟ سوره بروج
سوره امام علی (ع) ؟ سوره واقعه
سوره امام حسین (ع) ؟ سوره فجر
آیه استرجاع ؟ انا لله و انا الیه راجعون آیه 156 سوره بقره
آیه حجاب ؟ قل للمومنین یغضوا...... آیه 30 سوره نور
آیه چشم زخم ؟ و ان یکادالذین کفروا...... آیه 51 سوره قلم
آیه تحدی ؟ قل لئن اجتمعت الانس......... آیه 88 سوره اسراء
آیه مباهله ؟ فمن حاجک فیه من بعد ....... آیه 61 سوره آل عمران
قرآن مجید مشتمل بر چند بسم الله الرحمن الرحیم ؟ 114 بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن مجید مشتمل بر چند بسم الله ؟ 115 بسم الله
قرآن مجید مشتمل بر چند سوره ؟ 114 سوره
قرآن مجید مشتمل بر چند سوره مکی ؟ 86 سوره
قرآن مجید مشتمل بر چند آیه ؟ 6236 آیه ( بفرموده امام علی (ع) )
قرآن مجید مشتمل بر چند حزب ؟ 120 حزب
قرآن مجید مشتمل بر چند کلمه ؟ 77437 کلمه
قرآن مجید مشتمل بر چند حرف ؟ 323671 حرف
قرآن مجید مشتمل بر چند رکوع ؟ حدود 1000 رکوع
قرآن مجید مشتمل بر چند سوره با حروف مقطعه ؟ 29 سوره
قرآن مجید مشتمل بر چند حرف نورانی ؟ 14 حرف (صراط علی حق نمسکه)
بزرگترین سوره قرآن ؟ سوره بقره
بزرگترین آیه قرآن ؟ آیه 282 سوره بقره
بزرگترین کلمه قرآن ؟ فأسقیناکموه (سوره حجرآیه 22)
کوچکترین سوره قرآن ؟ سوره کوثر
کوچکترین آیه قرآن ؟ آیه مدهامتان ( سوره الرحمن آیه 64)
کوچکترین کلمه قرآن ؟ ق ، ص
کلمه وسط قرآن ؟ والیتلطف ( سوره کهف آیه 19)
اولین سوره قرآن مجید ؟ سوره حمد
اولین سوره نازل شده ؟ سوره علق
اولین آیه نازل شده ؟ اقرأ باسم ربک الذی خلق
آخرین سوره قرآن مجید ؟ سوره ناس
آخرین سوره نازل شده در میانه راه مکه به مدینه ؟ سوره مطففین
آخرین سوره نازل شده ؟ سوره نصر
آخرین آیه نازل شده ؟ الیوم أکملت لکم دینکم( سوره مائده آیه 3 )
سوره های معوذتین ؟ سوره ناس و فلق
سوره های زهروان ؟ سوره های بقره و آل عمران
سوره های قرنتین ؟ سوره های انفال و توبه
سوره های سبع الطوال ؟ هفت سوره بلند قرآن
سوره های مسبحات ؟ سوره هایی که با سبح یا یسبح شروع می شوند. 1- اسراء 2- حدید 3- حشر 4- صف 5- جمعه 6- تغابن 7- اعلی
سوره های حوامیم ؟ هفت سوره از سوره 40 تا 46 قرآن مجید
سوره های چهار قل ؟ سوره های کافرون ، توحید ، فلق، ناس
سوره های طواسین ؟ سوره های شعراء ، نمل ، قصص
سوره های بساتین ؟ سوره هایی که با { الف .لام .میم .را } آغاز میشوند.
سوره معروف به دبابیج ؟ سوره آل عمران
سوره معروف به عقود ؟ سوره مائده
سوره معروف به بدر ؟ سوره انفال
سوره معروف به برائت ؟ سوره توبه
سوره معروف به هل اتی ؟ سوره دهر
سوره معروف به بنی اسرائیل ؟ سوره اسراء
سوره معروف به کلیم ؟ سوره طه
سوره معروف به جامعه ؟ سوره شعراء
سوره معروف به سلیمان ؟ سوره نمل
سوره معروف به مضاجع ؟ سوره سجده
سوره معروف به ملائکه ؟ سوره فاطر
سوره معروف به غرف ؟ سوره زمر
سوره معروف به غافر ؟ سوره مومن
سوره معروف به مصابیح ؟ سوره فصلت
سوره معروف به شریعت ؟ سوره جاثیه
سوره معروف به قتال ؟ سوره محمد
بسم الله الرحمن الرحیم
امام على بن ابیطالب فرمود: در زمان وفات پیامبر هنگامى که من و فاطمه و حسن و حسین نزد رسول خدا (ص) بودیم آن حضرت به ما رو کرد و گریست .
من گفتم : چرا گریه مى کنید یا رسول الله ؟
فرمود: مى گریم براى آن چه با شما مى شود.
گفتم : آن چه باشد یا رسول الله ؟
فرمود: گریه کنم از ضربتى که بر فرق تو زنند و از سیلى که بر صورت فاطمه زنند و از نیزه اى که بر ران حسن زنند و زهرى که به او نوشانند و از قتل حسین (ع). همه اهل بیت گریستند و فرمودند: یا رسول الله خدا ما را نیافریده جز براى بلا.
رسول خدا (ص) فرمود: مژده گیر اى على که خداى عزوجل با من عهد کرده که جز مؤمن تو را دوست ندارد و جز منافق دشمنت ندارد.
منبع: امالى شیخ صدوق ، ص 134.
هنگامی که شاه اسماعیل صفوی به کربلا مشرف شد نخست به زیارت سالار شهیدان رفت و آنگاه حضرت ابوالفضل علیه السلام و دیگر شهدای کربلا علیهم السلام را زیارت نمود. اما به زیارت حر، آن آزاده روزگار که قبرش با قبر سالارش فاصله دارد، نرفت.
پرسیدند: « چرا؟»
استدلال کرد که اگر توبه او پذیرفته شده بود از سالارش حسین علیه السلام دور نمی ماند.
توضیح دادند که: « شاها ! از آنجایی که او در سپاه یزید فرمانده لشکر بود و آشنایانی داشت پس از شهادت در راه حق و در یاری حسین علیه السلام بستگانش بدن او را با تلاش و با اصرار بسیار از میدان جنگ خارج ساختند ودر اینجا به خاک سپردند.»
شاه گفت: « من می روم با این شرط که دستور دهم قبر او را بشکافند و درون قبر را بنگرم اگر شهید باشد نپوسیده است و برای او مقبره می سازم. در غیر این صورت دستور تخریب قبرش را صادر خواهم کرد. »
پس از این تصمیم به همراه گروهی از علما، سران ارتش و ارکان دولت خویش، کنار قبر حر آمدند و دستور نبش قبر را صادر کرد.
هنگامی که قبر گشوده شد شگفت زده شدند چرا که دیدند پیکر به خون آغشته آن آزاده قهرمان پس از گذشت بیش از یک هزار سال صحیح و سالم است. زخمهای بی شمار گویی تازه وارد آمده و دستمالی نیز که سالارش حسین علیه السلام بر فرق او بسته و مدال بزرگی است بر پیشانی دارد.
شاه اسماعیل گفت: « این دستمال از امام حسین علیه السلام است و برای ما مایه برکت و پیروزی بر دشمنان و مایه شفای بیماران. به همین جهت با دست خویش آن را باز کرد و دستمال دیگری بست اما به مجرد باز کردن آن دستمال، خون جاری شد و هرگونه کوشش برای متوقف ساختن آن بی حاصل ماند.
به ناچار شاه همان دستمال را بر سر حر بست و گوشه ای از آن را به عنوان تبرک برداشت و خون هم متوقف شد. به همین جهت دستور داد برای او مقبره ساختند و مردم را به زیارت ایشان فراخواند.
علی موجودی: چشمهایش را بیهدف بین ویترین مغازهها میچرخاند و نگاهش را بدون اینکه دنبال چیز خاصی باشد در بین رنگارنگ اجناس میدواند. شلوغی آزارش میداد. آدمهایی که نگاهشان میان ویترینها بود و حرکتشان به سمت جلو، یا پایش را له میکردند و یا تنهاش میزدند. چادرش را محکمتر در دست فشرد. بوی تند ادکلنها در هم ادغام شده بود و ثمرهاش بویی بود که سرش را به سمت گیج رفتن هدایت میکرد. احساس کرد چشمهایش همه آن رنگارنگ را سیاه میبیند. قایقی شده بود در دست امواج.
میخواست قدمهایش را تندتر بردارد تا هرچه زودتر از این شلوغی و ترافیک آدمها خودش را خلاص کند. زیر لب مدام خودش را ملامت میکرد که چرا توی این گرمای طاقت فرسا از خانه زده است بیرون.
اهل بازار آمدن نبود. از همان کودکیش. از همان روزهایی که خاطراتش هم هنوز برایش گنگ و مبهم هستند. از همان روزهایی که هنوز که هنوز است دوست ندارد بیاد بیاورد.
در امتزاج لبخندها و اخمها، اسکناسها بود که از کیفها درمیآمد و دستهای خالی تند و تند پر میشد.
یاد شبهای عید افتاد. یاد شور و شلوغی خیابانها در آن شبهای سال نو. یاد خریدهای شب عید. فضا همان فضا بود. فقط از ماهی قرمز خبری نبود و از کودکانی که به زور لبه چادر مادر را میکشیدند به سمت مغازه ای خاص که یا توپ داشت یا عروسک.
اصلا دوست نداشت به آن روزها فکر کند.
نه به توپ ، نه به عروسک.
از هر دو متنفربود.
شاید برای همین بود که هرگاه دختربچهای را میدید که بهانه عروسک میگیرد، انگار کل وجودش را آتش می زدند.
هر گاه در دست کودکی توپ میدید ، انگار کل دنیا دور سرش می گشت.
دوباره تصویر همان واقعه جلودیدگانش نقش می بست.
آن واقعه شوم.
آن صدای مهیب. آن انفجار که هستیاش را از او گرفت.
سرش گیج رفت. سعی میکرد خودش را کنترل کند بین آن همه آدم زمین نخورد.
اما . . .
زنگ در به صدا درآمد. بدو رفت در را باز کرد. بابا بود. تازه از جبهه آمده بود. با یک توپ سه رنگ زیبا که برای محمد خریده بود. صدای مادر بود که : « فاطمه ! کیه مامان ؟ مامان بیا عروسکت . . . » هنوز مادر واژه عروسک را کامل تلفظ نکرده بود که همه چیز سیاه شد.
چشم که باز کرد فقط تصویر خانهشان را دید که بیشتر شبیه یک تپه از خاک و آجر بود.
عروسکش را دید در دستهای مادر .
اما گیسوهای عروسک دیگر طلایی و شانه خورده نبود . پریشان بود و قرمز.
توپ کنار حوض افتاده بود . بابا هم . محمد هم . . .
زن همسایه بود که او را بغل کرده بود و از واقعه دور می گرد.
توپ . . . عروسک . . . توپ . . . عروسک. . .
در آن شلوغی و ازدحام آدمها ،زمین خورد .
همه مردم دور و برش جمع شدند.
زنها سعی کردند او را به کنج مغازه ای ببرند .
یکی می گفت آب قند . . .
دیگری میگفت شاید برایش ضرر داشته باشد . . .
صداها برایش مبهم بود . . .
و زیر لب مدام می گفت : توپ . . عروسک . . .
یک دفعه به خودش آمد .
زنی مدام به صورتش آب خنک می پاشید.
چشم باز کرد .
ممنونم. . .خوبم . . . بهترم .
سرپا شد.
مردم کمی دور و برش را خلوت کردند.
از مغازه بیرون آمد.
رفت آنطرف خیابان .
تاکسی . . . دربست .
راننده از شنیدن واژه دربست سریع ترمز کرد. ماشین پشت سری سپر به سپرش ایستاد.
سرش را از پنجره درآورد و . . . بگذریم.
به راننده گفت : شهید آباد.
راننده ابروهایش را به تعجب بالا انداخت.
نمی دانست چند دقیقه گذشت که خودش را بالای مزار بابا دید. مادر کمی آنطرفتر بود و محمد هم.
کیفش را باز گرد.
قرآن را درآورد و شروع کرد به زمزمه کردن . . .
بای ذنب قتلت . . .
اشکهایش با خاک های سنگ مزار بابا مخلوط می شد.
نگاهی به مادر . . . نگاهی به بابا و نگاهی به محمد . . .
کمی آب آورد و ریخت در گلدانی که چند هفته پیش، روز مادر ، برای مادرش آورده بود.
خم شد.
زانو زد.
سنگ مزار بابا را بوسید.
بابا جان کل بازار را گشتم و چیزی برایت پیدا نکردم.
شاید این بوسه تمامی عشقم باشد به تو .
به تویی که از من خواستی سرم را بالا بگیرم بدون اینکه بالای سرم باشی.
بابای عزیزم روزت مبارک.
( یاد و خاطره تمامی پدرهای آسمانی و تمامی رادمردانی که روزی جان را نثار سربلندی سرزمینشان کردند و اگر امروز بودند ، بهترین پدرهای دنیا بودند، گرامی باد )
جزئیات ماه گرفتگی در ایران؛ رنگ ماه مسی میشود
حجت الاسلام سیدرضا قلمکاریان اصفهانی، مدیر مؤسسه نجوم (کبریا)، به پرسشهای مرکز خبر حوزه، در خصوص ماه گرفتگی شب پنجشنبه پاسخ داد.
وی در خصوص جزئیات خسوف گفت: ماهگرفتگی، شامگاه چهارشنبه، بیست و پنجم خردادماه، همزمان با شب سیزدهم رجبالمرجب، در ایران و بیشتر مناطق جهان از جمله بخش زیادی از قاره آسیا، آفریقا، استرالیا و آمریکای لاتین قابل رؤیت است. این ماهگرفتگی که به صورت کلی رخ میدهد، از حدود ساعت 22 و 45 دقیقه آغاز و در ساعت 2 و 31 دقیقه به پایان میرسد.
حجت الاسلام اصفهانی افزود: ماهگرفتگی در ساعت 23 و 54 دقیقه به صورت کامل میباشد و در ساعت 1 و 31 دقیقه شروع به بازشدن میکند و زمان ماهگرفتگی کامل حدود صد دقیقه میباشد.
رنگ ماه، در زمان گرفتگی کامل ساعت 23 و 54 دقیقه به رنگ مسی خواهد بود و ماه کاملاً تاریک نخواهد شد، چون نور خورشید از جو زمین عبور میکند و به ماه میرسد و شکست نور رخ خواهد داد و در نتیجه سطح ماه به صورت رنگ مسی دیده می شود.
این نکته نیز ضروری است که قبلاً از ساعت 23 و 31 دقیقه و بعد از ساعت 2 و 31 دقیقه، ماه نیمسایه زمین قرار میگیرد، ولی به دلیل کمنور بودن نیم سایه، با چشم عادی و غیرمسلح قابل تشخیص نیست.
ماهگرفتگی زمانی رخ میدهد که ماه در زمان بدر باشد.
ماه گرفتگی از پدیدههایی است که به راحتی قابل مشاهده میباشد و برنامههای رصدی مختلفی در ایران از جمله در قم، مرکز نجوم آیت الله العظمی سیستانی، کانون حضرت مریم، اصفهان، تهران و دیگر شهرها برای آن تدارک دیده شده است.
* ماه بعدی 19 آذر
خاطرنشان میشود، بنابر دستور شرع مبین اسلام در زمان ماهگرفتگی نماز آیات بر مکلفین واجب میشود و وقت آن هم زمانی است که ماه شروع به گرفتن می کند. چون ماهگرفتگی خردادماه، در شب 13 رجب ( ولادت حضرت امیرالمؤمنین (ع)) رخ خواهد داد، خوب هست مردم ایران که غالباً در این شب، مراسم جشن و شادمانی برای آن حضرت برپا میکنند، نماز آیات را به جماعت اقامه کنند.
* کیفیت نماز آیات
نماز آیات به واسطه چهارچیز بر مسلمان واجب می شود:
1- کسوف، خورشید گرفتگی (اگرچه به مقدار کمی باشد)
2- خسوف، ماه گرفتگی(اگرچه به مقدار کمی باشد)
3- زلزله
4- رعد و برق و بادهای سیاه و سرخ و مانند اینها در صورتی که بیشتر مردم بترسند
* چگونگی نماز آیات
نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت پنج رکوع دارد و قبل از هر رکوع، حمد و سوره خوانده می شود و یا سوره ای را پنج قسمت کرده و قسمت اول را قبل از رکوع اول، بعد از حمد می خوانیم وبه رکوع می رویم، سپس از رکوع برخاسته و بدون خواندن، حمد قسمت دوم آن سوره را می خوانیم و به رکوع می رویم، پس از رکوع قسمت سوم آن را می خوانیم و باز به رکوع می رویم، سپس میایستیم و همچنین تا رکوع پنجم و سپس به سجده می رویم و رکعت دوم را هم به همین ترتیب بجا می آوریم.
به عنوان نمونه، نماز آیات را به شکل کوتاه آن با تقسیم سوره "اخلاص" بیان می کنیم:
- با گفتن "الله اکبر" نماز را شروع می کنیم.
- بعد از تکبیر، سوره حمد را می خوانیم و پس از حمد "بسم الله الرحمن الرحیم" را می گوییم.
- سپس به رکوع می رویم (در تمام رکوع ها باید ذکر رکوع گفته شود).
- از رکوع سر بر می داریم و بدون آنکه سوره حمد را بخوانیم، می گوییم: "قل هو الله احد".
- بعد به رکوع دوم می رویم.
- پس از رکوع دوم می خوانیم: "الله الصمد".
- باز به رکوع می رویم.
- پس از رکوع سوم می خوانیم: "لم یلد ولم یولد".
- باز به رکوع رفته، پس از رکوع چهارم می خوانیم:
"ولم یکن له کفواً احد".
- سپس رکوع پنجم را بجا آورده، سر از رکوع برداشته و به سجده می رویم.
- پس از سجده دوم، یک رکعت دیگر، مانند رکعت اول بجا می آوریم و با تشهد و سلام، نماز را تمام می کنیم.