مردی می آید از تبار نور،از تبار عاشقان و شوریدگان. مردی که محمد(ص)از گل های خنده های نگاه او نشاط می یابد و ابو طالب در نیمه شبهای بیداریدل ؛با او رازدل می گوید و فاطمه بنت اسد باغ چشمانش رابه روی او می گشاید وتا گل شادمانی راآبشار لبخند او شکوفا کند.
مردی که طلوع مهر انگیز نگاهش، دیگر بارحلاوت وصال و عشق را در چشمه لایزال به جان پاکان می نوشاند و پیاله حیات عاشقان از نگاهش لبریز می شد.
علی فصیح ترین شعر حیات و زیبا ترین آواز آفرینش بود.
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
طبیب درد مندان
یاس ها و نرگس ها در بی کران های گذر گاه هستی،عرشیان و زمینیان رادر هاله ای ازعطر و رویا می برند؛ چرا که عطر وجودشان را از وجودعلی (ع)به ودیعت گرفته اند!آبهای همه در یا های از انعکاس نام او می درخشند و می خندندو نسیم های بهاری،در وزش لا به لای شاخ و برگهای بید های مجنون نام او را زمزمه می کنندو نغمه خوش طنین نام اوست که این گونه بلبلان عاشق را به ترنم در آورده است و بهشت برای خاطر او تمام زنبق هایشان را نثار زمینیان کرده است؛او علی است؛طبیبی که هر کجاکه لازم باشدبر زخم ها مرهم می نهد و دل های نا بینا وگوش های ناشنواو زبانهای بی کلام را درمان می کند.
او علی(ع) است که غفلت و نادانی وحیرت و سر گردانی را معالجه و روشنی های حکمت و عرفان را تقدیم دل ها و جانهای تشته عاشقان الهی می کند.