صورت سرخ مادرم چونیلی بنفشه بود
قامت سرو مادرم چنان کمان خمیده بود
ظلم عدو به مادرم قصهّ پر شراره بود
شکسته دست مادرم به پشت درب خانه بود
جدایی از تو مادرم مرا چو یک فسانه بود
نگاه و چشم مادرم چو یک غزال خفته بود
درون اشک مادرم هزارو یک گلایه بود
صدای آه مادرم زه احمداش بهانه بود
شمع رخ تو مادرم برای من ستاره بود
خمیده قامتی ؛منم که بعد هجر روی تو
کودک زار؛مادرم خواهری بی برادرم
قاصد نامه آورم دختر داد داورم
زینب و شیر حیدرم حسین بود برادرم
به روز جنگ با عدو چنان کوه و آهنم
مادر من برای تو زینب غصه پرورام
به نزد حسین خود خواهری چون مادرم
در شب انتظار تو زینت و چشم داورم