اربعین وزینب و درد فراق
از فراز کوی تو به خود می نگریستم ناگهان از دور دست صدای زمزمه ای مرا از خود بیخود کرد
آی این چه زمزمهای است که زمین و آسمان از آن در بر خود می لرزند
خوب گوش می کنم این نجوای زنی است از تبار علویان از کوره راه های آزادگی و ولایت در بند اسارت
از روزگار غریب تنهایی شام غریبان ولایت از دور دست انتهای حضور یک موج پر خروش؛
واز آبی ترین آسمانهای کهکشان بندگی؛واین نجوا دل عاشقان را به شوق و دل شب زدگان بستر ظلم و فساد را به لرزه می اندازد
باز می کشاندم به صحرای بلا و بیابان پر گل شقایقهای کربلا و مرا به دست خود رها می سازد در بند اسارت محبت اهل حرم
مرو ای دوست مرو ای یار که منم بسته به......
خدا یا چقدر درد فراق سخت و جان فرساست چقدر دل دریایی می خواهد این همه مصیبت را به دوش کشیدن من که در قبول قسمت کوچکی از این را حتی تصور هم نمی توانم کنم
پس ای آسمان تو خود را کوچک ببین که نتوانستی بار این امانت را به دوش بر کشی
واین زینب من است که در این میدان سر افراز بیرون آمد و نشان خلیفه اللهی را به من بی نشان روایت کرد:
می سوزم از درد هجران می بویم بوی یاران گل واژه های ایمان در دشت داغ هجران
گاهی بسوی فرزند گاهی به یاد همسر گاهی ز داغ اصغر گاهی بدرد لیلا گاهی ز هجر عباس
گاهی برای اکبر گاهی به یاد قاسم گاهی کنار مولا آن یادگار مادر آن حنجر برادر آن پور خوب بابا
آن تکیه گاه خواهر آن شمع سر بریده در سر زمین دشمن گاهی به روی سینه گاهی به روی نیزه
گاهی به خنجر تیز گاهی برای خاتم گاهی برای تن پوش گاهی به بغض و کینه گاهی به جهل و نفرت
می زد عدو به جانم میزد به استخوانم میزد به ضرب و کینه در پیش روی خواهر می کشت عشق مادر
می کشت حسین خواهر آری منم زینب ای شمع جان خواهر آورده ام لباسی آوردهام آبی
یک دم بیا برادر بر گشته ام ز میهمانی ازکوره راه هجران از راه شام و کوفه از خانه رقیه
در وصل تو شتابان هستم به سان مرغان یک دم بیا برادر یک دم بیا برادر
درگذشت تاسف برانگیز کارگردان متعهد و آذری زبان و بسیجی کشورمان مرحوم ملاقلی پوررا خدمت همه دوستداران هنر و سینما تسلیت عرض میکنم.