بیــا مثل شهیدان بیـکـــران باش * به فکر دردهای دیـگــــران باش
زندگی نامه ی دانشجوی شهید محمود امیرخانی
شهید محمود امیرخانی در سال 1329 در مشهد به دنیا آمد. تحصیلات خود را در همین شهر به پایان رساند و در دانشگاه در رشته زمین شناسی پذیرفته شد. سپس جهت ادامه تحصیلات به فیلیپین عزیمت نمود. در زمانی که رژیم سرسپرده آمریکایی مارکوس در فیلیپین حاکمیت داشت ،او با همکاری دوستان خود انجمن اسلامی دانشجویان فیلیپین را بنیان نهاد.
در بحبوحه انقلاب با توجه به رسالت مکتبی و رهنمود امام به ایران بازگشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجددا به سنگر دانشگاه بازگشت و 1 سال در دانشکده فنی و مهندسی مشهد تحصیل کرد. با آغاز جنگ تحمیلی، عاشقانه به سوی جبههها شتافت و مانند یک بسیجی عادی شروع به خدمت کرد. در جبهه ی الله اکبر به شدت مجروح شد و پس از رسیدن به بهبودی نسبی دوباره به جبهه بازگشت. محمود بنا به رسالتی که بر دوش خود احساس میکرد در عملیات تنگه چزابه، طریق القدس، رمضان و فتح خرمشهر حضور داشت و سرانجام در 16/7/1361 در سومار بر اثر اصابت ترکش به ناحیه سینه به شهادت رسید.
بخشی از وصیت نامه ی شهید
امیدوارم که سخنان مولا علی(ع) رهنمون راه و پیوسته ثبات دهنده قدمهایمان باشد. با الهام از رسالت تاریخی مبارزات پر تلاش تشییع خستگی ناپذیر، رسالت تاریخی خویش را بر دوش کشیم و همواره دوست بداریم دوستان خدا را و دشمن بداریم دشمنان او را تا بدان جا که جز با یاد او آرام نگیریم و جز پیوستن به ذات بی نهایتش آرزویی نداشته باشیم. فی الله باشیم و فی الله بیندیشیم.
همیشه این سوال برایم مطرح بود که تحصیل در شرایط خاص خارج از کشور و خصوصا در این مقطع زمانی و شرایط حساس چه ثمری میتواند داشته باشد؟ و آیا لحضات حساس تاریخی دوباره تکرار خواهند شد؟ و آیا فردا در هر شرایطی افسوس این لحظهها را نخواهم خورد؟ این چنین بود که دست از خود شستم و در واقع طریق حق را جستم و عاشقانه به آن دل بستم. هر وقت به چنین سوالاتی برخوردم احساس میکردم که به خدا نزدیکتر میشوم شاید همین عملم باعث نجاتم باشد و معتقدم که رضای خدا جز با ایثار در راهش مقدور نیست.
زندگی نامه ی دانشجوی شهید حجت الاسلام حاج حسن محقر
حسن محقر در سال 1338 در شهرستان بجنورد متولد شد و تحت تربیت پدری مومن، با کلام الهی آشنا گردید. تحصیلات متوسطه خود را با تشکیل هستههای سیاسی مخفی گذراند. پس از اخذ دیپلم در رشته فنی انستیتو در دانشگاه شاهرود به تحصیلات عالی خود ادامه داد. در این مقطع با پخش اعلامیههای امام، سازماندهی هستههای نظامی علیه رژیم شاه را به عهده گرفت و در1357 به زندان افتاد و مدتی تحت شکنجه و آزار قرار گرفت. پس از آزادی در سال 1358 با تغییر رشته تحصیلیاش در رشته الهیات دانشگاه تهران به تحصیلات خود ادامه داد و سپس به دانشکده الهیات مشهد منتقل شد تا بتواند دروس حوزوی را که تحصیل آن را از سالها قبل آغاز کرده بود به راحتی ادامه دهد. او اعتقاد داشت که برای حل مشکلات جامعه اسلامی علاوه بر آگاهیهای سیاسی و اجتماعی باید به قوه درک و استنباط و اجتهاد نیز دست یافت و در این راه، رهبرش امام خمینی را الگوی خود قرار داد. پس از اخذ مدرک لیسانس در دوره کارشناسی ارشد فقه و حقوق مشغول به تحصیل شد. با شروع جنگ تحمیلی و با مسوولیت فرماندهی گردان و مسوولیت امور رزمی در سطح لشکر در عملیاتهای زیادی از جمله بیت المقدس، رمضان، والفجر، والفجر 3، والفجر مقدماتی، خیبر، کربلای 2، کربلای4 و کربلای 5 به فعالیت پرداخت و سرانجام در 23/10/65 در عملیات کربلای5 در شلمچه به لقاء الله پیوست.
بخشی از وصیت نامه ی شهید
ای طلاب علوم دینی و ای شاگردان مکتب امام صادق(ع) بدانید علم بدون عمل وبالی است بر دوش حامل. عالم بی عمل و منزوی از جامعه و غافل از دردهای محرومان و مستضعفان جز انگلی بر دوش جامعه نیست، علمی که در آن کارسازی نباشد هیچ دردی را از دردهای جامعه دوا نمی کند، بلکه خود دردی بر درد ما می افزاید. ای همسنگران من در جبهه حوزه و دانشگاه، امروز باید تمام موجودی ما برای دفاع از استقلال و حاکمیت سیاسی انقلاب صرف شود. اگر امروز از پای نشینیم و با مشغول کردن خویش در لابه لای کتابها و استدلالهای منطقی بی روح وبریده از دردهای جامعه، وظیفه حساس خود را فراموش کنیم هرگز خداوند ما را نمی بخشد. هرگز نمی توانیم در برابر خون به ناحق ریخته شهدا پاسخ قانع کننده ای داشته باشیم.
به حسینم بگویید پدرت در راه حسین علیه السلام رفت تو نیز باید با رشد خود در سه بعد علم، تقوا و عمل، اسوهای برای جامعه انقلابی اسلامیمان باشی.
***
زندگی نامه ی دانشجوی شهید جلال الدین موفق مقدم یامی
جلال الدین در1339 در روستای بام از توابع فاروج متولد شد. تا سال سوم ابتدایی در زادگاهش تحصیل کرد و پس از آن همراه خانوادهاش به فاروج رفت. تحصیلات راهنمایی خود را در این شهر گذراند و برای تحصیلات متوسطه عازم مشهد مقدس شد. فعالیتهای سیاسی جلال الدین از1356 در مشهد آغاز شد. و در1358 در رشته ریاضی دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد. او سنگر دانشگاه را نه فقط برای تحصیل علم بلکه برای رشد و آگاهی و مبارزه با خط مشیهای انحرافی و مخالفان انقلاب اسلامی انتخاب کرد. پس از انقلاب فرهنگی و تعطیل شدن دانشگاهها، در سپاه پاسداران شیروان مشغول خدمت شد و در مهر1363 پس از بازگشایی دانشگاهها، مجددا به دانشگاه بازگشت. در1365 با فعالیت در واحد اطلاعات عملیات از سوی سپاه پاسداران شیروان در عملیات کربلای4 شرکت کرد و در4/10/65 در اولین ساعات شروع عملیات در جزیره ام الرصاص بر اثر اصابت ترکش به قلبش به فیض عظیم شهادت نایل شد.
بخشی از وصیت نامه ی شهید
توصیه عاجزانهام این است که قدر نعمت عظیم پاسداری از اسلام را بدانید و تحمل مشکلات و رنجها باعث نگردد خدای ناکرده از میدان بیرون روید، بلکه باید استقامت و توکل در راه هدف بزرگ را وسیله نیل به پیروزی قرار دهید. با اقتدا به مولایم حضرت علی(ع) با عشق به شهادت،به آینده امید بستهام و سوز گدازی درونی دایم مرا به مرگ خونین فرا خوانده است، دعایم این بوده: خدایا آرزویم این است که با حالتی عاشقانه و عارفانه از این دار فانی رخت بربسته به سوی تو پرواز کنم و مرگ را برایم عروج ملکوتی از سرای فنا به دار بقا قراردهد؛ که اگر این مهم حاصل شد آرزوی دیرینه من بوده و با شناخت و آگاهی در این راه قدم نهادهام.
***
زندگی نامه ی دانشجوی شهید محمد حسین مرادیان املشی
محمد حسین در1344 در شهرستان تربت حیدریه به دنیا آمد و تحصیلاتش را در همان شهر به اتمام رساند. او هنرمندی کوچک بود که در دوران انقلاب چهره امام را به تصویر میکشید و در شهر پخش می کرد، علاقه او به شخصیت امام(ره) احترام خاصی به این مرد بزرگ در او ایجاد کرده بود. شهید محمد حسین مرادیان املشی همزمان با پایان یافتن دوران تحصیل داوطلب حضوردر جبهه شد و علاوه بر حضور فعال در مناطق عملیاتی جنگ در رشته دبیری زبان انگلیسی دانشگاه فردوسی مشهد نیز پذیرفته شد. از طریق جهاددانشگاهی چندین بار به جبهه ها اعزام گردید و در عملیات میمک مجروح شد و بدون اطلاع خانواده دوران بیماری خود را در بیمارستان اصفهان سپری نمود. سرانجام شهید محمد حسین مرادیان املشی در 4/10/1365 در عملیات کربلای 4 در شلمچه به شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از 13 سال شناسایی و در 1377 تشییع شد.
بخشی از وصیت نامه ی شهید
برادران و خواهران مسلمان و انقلابیام، قدر این انقلاب شکوهمند و این رهبر بی نظیر را بدانید، قدر یکدیگر را بدانید و برای پیروزی نهایی انقلاب اسلامی، که تنها راه رسیدن ملتها به سعادت و فضیلت است از هیچ کوششی دریغ نکنید، که با ارزش ترین چیزها دست شماست. با کار و جهاد و خلاقیت و سازندگی خود را پایدار و بارور سازید و با عزم راسخ همچون کوه، شب و روز تلاش کنید و از این انقلاب پاسداری کنید و حرمت خون شهدا را نگه دارید که آنان بسیار بر گردن شما و نسلهای اینده حق دارند.
از تمام کسانی که کاری برای انقلاب نکرده اند و زحمتی برای انقلاب نکشیده اند تا قدر آن را بدانند، می خواهم لااقل سکوت کنند و خاموش باشند و خون شهدا را که همه آنها از شما عاقل تر و صالح تر بودند و بیشتر ارزش زندگی را میفهمیدند، پایمال نسازید.
***
نگاهی به زندگی نامه ی دانشجوی شهید اصغر آروین
شهید اصغر آروین در بهمن 1344 در مشهد متولد شد و تحصیلات خود را درهمین شهر سپری کرد. با شروع جنگ با وجود سن کم برای حضوردرجبهه داوطلب شد که پذیرفته نشد، اما در سال دوم دبیرستان پس از گذراندن دوران آموزش برای مقابله با ضد انقلاب در کردستان موفق به اعزام گردید که بر اثر اصابت گلوله خمپاره در عملیات رمضان از ناحیه راست بدن مجروح شد. شدت جراحات به حدی بود که 9 عمل جراحی روی ایشان صورت گرفت و قادر به حرکت دادن دست راست خود نیز نبود. در همین جال دست از فعالیت برنداشت. در1363تحصیل را در دانشگاه در رشته جغرافیا آغاز کرد. در1364 با کاروان کربلای4 عازم جبهه فاو گردید و به عنوان سرگروه مینیکاتیوشا در این عملیات شرکت نمود. سرانجام دراسفند1364 در عملیات مهران، براثر اصابت گلوله توپ به شهادت رسید و به دیدار معبود شتافت.
***
نگاهی به زندگی نامه ی دانشجوی شهید مجید زواشکیانی
شهید مجید در1339 در مشهد به دنیا آمد. در1356پس از اتمام دوران دبیرستان برای ادامه تحصیل به هندوستان رفت و درمدت اقامتش درهند در فعالیتهای مختلف انجمنهای اسلامی خارج از کشورشرکت داشت و در1357 با اوجگیری انقلاب به ایران بازگشت و به مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی پرداخت. پس از پیروزی انقلاب در رشته شیمی دانشگاه مشهد به تحصیل مشغول شد. در برخورد با گروهکهای منحرف و در ارشاد آنها سعی جدی داشت و با اینکه بیشتر از بیست بهار از زندگیش نمیگذشت در بحثهای سیاسی و مذهبی باعث تعجب و حیرت دیگران میشد. با شروع انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاهها به جبهه رفت و در زمانی که کمال و معنویت در وجودش به حد اعلا رسیده بود، در9 مرداد1362 درعملیات والفجر 3 به شهادت رسید.
بخشی از وصیت نامه ی شهید
شما را وصیت میکنم به تقوی و پاکدامنی و به پا داشتن نماز که هر چه داریم از نماز است و به شناخت امامت و رهبری و شبزندهداری و نماز شب و ناله شب و به مطالعه کتابهای آیتالله دستغیب و مطهری و سفارش میکنم حضور خدا را باور داشته باشید که درک حضور خدا، انسان را از گناه باز میدارد و به کار خیر میکشاند و از غیبت و تهمت و اسراف جدا بپرهیزید و بدانید که خرد چون کامل شود سخن اندک گردد.
***
زندگی نامه ی دانشجوی شهید نقی صنایع پرکار
شهید نقی در سال 1337 در شهر لاهیجان متولد شد. پس از طی دوران تحصیل، در سال 56وارد دانشگاه شد و تحصیلاتش را در رشته زمین شناسی دانشگاه مشهد ادامه داد. در جمع دانشجویان مسلمان پیرو خط ولایت فقیه قرارگرفت و از دانشجویان فعال علیه رزیم پهلوی شد. بعد از انقلاب وارد جهاددانشگاهی مشهد شد و پس از مدتی کار و تلاش به زادگاه خود برگشت. با شروع جنگ به سوی جبهه های رزم شتافت. و سرانجام در تاریخ 20/11/60 در تنگه چزابه به شهادت رسید.
بخشی از وصیت نامه ی شهید
خداوند به ما دستور داده که از ولایت فقیه پیروی کنیم، حتی اگر شما یک چیزی را یقین کردید و امر ولی فقیه بر خلافش بود، باید از ولی فقیه پیروی کنید چون خداوند دستور داده، در آخرت هم ما در پیشگاهش جوابگو هستیم و گرنه مجبوریم افسوس بخوریم. انسان باید در زمان از دست دادن مال و فرزند و... آنگاه که خدای ناکرده احتمال سقوط به ورطه کفران نعمت است، به فکر خدا باشد.
***
زندگی نامه ی دانشجوی شهید غلامرضا عبد الله زاده
شهید غلامرضا در 1339 در روستای آغوی از توابع شهرستان تربت حیدریه متولد شد. دوران ابتدائی را در روستای دیزقند مشغول به تحصیل شد و راهنمایی را در مدرسه شهید بهشتی و دوره متوسطه را در هنرستان فنی طالقانی تربت حیدریه در رشته اتومکانیک با موفقیت به پایان رسانید . همزمان با بیداری مردم علیه رژیم منحوس پهلوی به رهبری امام خمینی (ره) از افرادی بود که در این حرکت مردمی سهیم بود و تمام زندگی خود را وقف مبارزه و شرکت در تظاهرات و راهپیمایی ها علیه طاغوت نمود . بعد از پیروزی انقلاب در سال 57 به مرکز تربیت معلم فنی و حرفه ای رضا شهر راه یافت و در آنجا تحصیلات خود را در رشته اتومکانیک ادامه داد. درحین تحصیل عازم جبه های جنگ می شود و در عملیات ظفر مندانه فتح المبین در منطقه عملیاتی تنگه چزابه در 9/1/61 بر اثر اصابت گلوله به فیض شهادت نائل می شود.
بخشی ازوصیت نامه ی شهید
وظیفه کلیه مسلمانان است که به ندای هل من ناصر ینصرنی رهبر انقلاب امام خمینی (ره) لبیک گفته و به کمک و یاری رزمندگان اسلام بشتابند . بنده حقیر هم عازم جبهه شدم تا شاید بتوانیم کمک به پیروزی اسلام بنماییم و اگر لیاقت داشته باشیم به آرزوی دیرینه ام برسم چون پایان زندگی جز مرگ نیست پس چه بهتر که انسان خود بهترین مرگ را انتخاب نماید . ما که یک عمر به شهادت و عزای امام حسین (ع) گریسته ایم امروز روز امتحان است و تو ای مادر باید مرا ببخشی تا خدا هم از تقصیرات من در گذرد. مادرم بر من و جنازه من و همچنین بر مزارم گریه نکنی که تو بی اجر شده و روح مرا هم نگران خواهی نمود و صبر و استقامت نما همچون همسر امام حسین (ع) و ام البنین مادر ابوالفضل و زینب کبری شیر زن کربلا که قران میگوید صبر کن بر مصیبتهایی که بر شما وارد می آید.