یا لطیف
در طلب دستهای گم گشته سیراب...
امشب
به چشمانت بگو اشکهایت،مسیر نگاهت را بشویدبه سمت نگاه حسین... امشب بر
دلم اوای سرد بودن و ندیدن است که می نالد،هم ناله بادل
کربلا...بلا...بلا.. بر نیزه می بینمش؛درآغوش اسمان...ولی از چه باید گفت
!؟ از چه باید نوشت... در این میدان، چه چیز تشنگی را سیراب می
کند...دستانی به بزرگی غیرت عباس(ع)؟ یا مشکی در عطش دستان غیرتمند او؟!
واو می رودبا دستانی تشنه رسیدن به آب و امام می نگرد رفتن اور ار...و این
انتظارچیست؟!
و
او مشک را به دوش می کشد که چه چیز را سیراب کند ؟!بودن خویش را در در
حسینش یا سیراب کردن تشنگی ابهای او را.. و چه چیز تسلی این همه درد است
جزءنگاهی به ارامش اقیانوس چشمان خیس حسین...
جاذبه
عشق بر دلش چه می کند؟.... که را را به سمت حسین (ع)می پیماید... جاذبه
عشق بر دلش چه می کند؟....که را ره به سمت حسین (ع) می پیماید....و زمین
که تشنه جاذبه دستان تو ست که برای حسین ات به وصال خاک رسیدو چشمانت که
نگاه را به سوی اسمان چشمان حسین در خود ربود...
<<و این یا اخی حسین مرحمی بود بر تمامی زخمهای احساسش>>
یک نسیم ابالفضلی
در عملیات 20 شهریور،در جزیره مجنون حدود هفت ساعت با شرایطی سخت در آب شنا کردیم.
قبل
از آنکه قدم به خشکی نهیم؛شهرام نوروزی – جمعی لشکر انصار الحسین(ع)-زیر
لب زمزمه کرد:<<یا اباالفضل، یک نسیم>>هنوز چند لحظه از دعای
شهرام نگذشته بود که لطف حضرت اباالفضل(ع)در قالب یک نسیم خنک؛ جسمو
جانمان را صفا بخشید. این نسیم خنک تا حد زیادی با عث خنک شدن بچه ها و
کاهش بخشی از گرما و سختی عملیات شد. به علاوه اینکه با عث تکان خوردن نی
های اطراف مسیر شد که با ایجاد سرو صدا؛ر احت تر مسیر را طی کنیم او این
دعا را برای ما کرد و برای خودش چیز دیگری خواست. ما این موضو ع را وقتی
فهمیدیم که نسیم شهادت روح بلندش را تا آسمان بالا برد.
ذکر نیزه
از خویشتن می گذرند و ایثار می کنند حتی اگر خود بیش از دیگران به ان نیاز داشته باشند
آیه9/سوره حشر
از زبان دوست
امام
علی (ع):خدا وند بای ما،شیعان و پیروانی برگزیده است که ما را یاری می
کنند،با خوشحالی مال خوشحالی ما خوشحال می شوند و در اندوه و غم ما محزون
می گردنند