یا لطیف
سخنرانی حجة الاسلام سید محمد انجوی نژاد
راه های غیبی و معنوی رسیدن به آرامش
1. ارتباط بر معنای عاطفه و اخلاق برای خدا با چاشنی ایثار
انسان هایی که می خواهند به آرامش برسند، ارتباطاتشان را نسبت به اطراف و کل ارتباطات اجتماعی حتی نسبت به طبیعت و حیوانات، ارتباطات اخلاقی قرار می دهند.
در ارتباط اخلاقی، شرط اول و مهم این است که برای خداست.
المؤمن کیّس؛ انسانی که برای خدا کار می کند چون احساس ضرر و اضطراب و ناآرامی می کند وقتی برای غیر خدا کار می کند. بنابراین هر کاری که می کند، برایش هیچ فرقی نمی کند که چه اثر مادی برایش دارد؛ به دنبال اثر معنوی آن است.
در روایت داریم که برخی از مؤمنین وقتی اجر کارهایشان را در دنیا می گیرند، از اجرشان در آخرت کم می شود. از میزان رضایت خدا کم می شود. چون به دنیا که برسند، شادی دنیا برایشان کفایت می کند. ولی برای اولیاء خدا رسیدن یا نرسیدن، یکسان است. چون به دنیا رغبت ندارند.
با چاشنی ایثار : اعمالی که انجام می دهم، از باب صفت ایثار من است. کار می کنم، تلاش می کنم با ایثار.
ایثار بر جامعه ی اسلامی اثر دارد. در عوض خداوند می فرماید من به شما آرامش می دهم. ایثار آرامش می آورد.
2. قضیه ی پا و گلیم و تقدیر معیشت
این مَثَل پا را از گلیم درازتر کردن، منشأ روایی دارد. شخص طوری زندگی نمی کند که خودش باشد! به گونه ای زندگی می کند که مانند بقیه باشد.
به اندازه ای که خودت هستی، زندگی کن، انتخاب کن تا آرام و راحت باشی. عده ای به خیلی از مسائل اعتقاد دارند اما به خاطر نگاه تحقیرآمیز مردم عمل نمی کنند! نگاه تحقیرآمیز مردم با نگاه تحسین آمیز خدا قابل مقایسه نیست ! برای خودت زندگی کن.
تقلیدشان آن ها را بر باد داد به معنی ایجاد تزلزل و اضطراب است.
3. دقت در تاریخ و رفت و آمد همیشگی، متوالی، تکراری و کلیشه شده ی خلقت
دقت در تاریخ؛ چه انسان هایی آمدند و رفتند و چگونه رفتند.
روایت : هنگامی که علی(ع) در قبرستان خطاب به مردگان فرمود شما بگویید آنجا چه خبر است، لحظه ای سکوت فرمود و حالش منقلب شد. سپس رو به اصحاب سرّ فرمود اگر می توانستید صدای این ها را بشنوید، می شنیدید که می گویند یا علی! إنّ خیرالذات، التقوی !
چقدر پوشیدی، چقدر خوردی، مقامت چقدر بود، و... این ها پشیزی ارزش ندارد؛ در خارجی هزار به یک جو نمی خرند... می گویند هیچ کدام از چیزهای دنیا به درد ما نخورد.
تنها یک چیز مهم است: چقدر برای خدا کار کردی، چقدر خودت را نگه داشتی.
4. بندگی محوری
توقع خدا از ما این است؛ عبودیت از ما، آرامش از خدا. خداوند می گوید من مسائل دنیا را برایت حل می کنم، تو بندگی ات را بکن.
تو سرت را برخاک بندگی بگذار، اینکه چه اتفاقی می افتد، با خداست.
5. بر عهده نگرفتن کار بالاتر از توان، چه در مادیات و چه در معنویات
آیه ی شریفه ی قرآن : لایکلّف الله نفساً إلا وسعَها. به اندازه ی توانت گام بردار. حتی در صحبت کردن، قسم خوردن، نذر کردن. مثلاً می گوید عهد می بندم که بعد از ماه رمضان دیگر گناه نکنم! این احتمال وجود دارد که گناه کنی. امام سجاد(ع) به خدا می گوید من نمی توانم گناه نکنم مگر اینکه تو مرا کنترل کنی.
در این زمانه، سردر گمی های جنسیتی باعث عدم توازن تکالیف و در نتیجه افسردگی، اضطراب و نا آرامی شده است. خداوند می فرماید زن و مرد را خلق کردیم، برای هر کدام وظایفی قرار دادیم و بین آن ها اختلاف فاحش قرار دادیم. در زمانه ای که زن ها و دخترهای جامعه در پی مرد شدن هستند، هیچ نتیجه ای ندارد مگر نا آرامی. پیامبر(ص) فرمودند المرأة ریحانة، لیست بقهرمانة. زن مانند گل است.
الان در جامعه، توازن تکالیف وجود ندارد. این عدم توازن، باعث ایجاد نا آرامی در جامعه شده است؛ فرزند مادری از مادرش نمی بیند! خواهر، برادری از برادرش نمی بیند !
روایت : امیرالمؤمنین (ع) در وصیت به امام مجتبی(ع) نسبت به آرامش و استواری جامعه و رعایت تکالیف دینی می فرماید:
پسرم ! در پرده ی حجاب نگاهشان قرار ده چرا که عامل استواری و سلامت و آرامش است.
در خانه و بیرون از خانه، باید در پرده ی حجاب قرار گیرند تا احساس آرامش و امنیت کنند. جامعه باید با زن، مثل یک زن رفتار کند !
6. راهکارهایی برای آرامش در کلام امیرالمؤمنین (ع)
فرمودند زنان نسبت به مردان سه برابر بیشتر نا آرام می شوند چون حساس ترند. راهکارها :
- گرایش علمی به مذهب .
بر شما واجب است در اصول دین تقلید نکنید. باید اصول دین را بدانید.
- جلب رضایت الهی.
هر جا در زندگی احساس نا آرامی کردید، به دنبال جلب رضایت خدا بروید؛ خداوند بلافاصله برایتان جبران می کند.
- ایجاد زمینه ی مناسب برای ارتباطات صحیح.
نه نفی ارتباطات و انزوا دستور دین است و نه ارتباطی که بر مبنای بی عقلی باشد. در جامعه ی اسلامی، المؤمنون إخوة؛ اما این ارتباط باید بر مبنای نیاز و عقل باشد. افراط در عاطفه، زندگی را مختل می کند. امیرالمؤمنین می فرماید ندیدم کسی را که افراط کند، مگر اینکه دشمنی او را ببینم! افراط در محبت، انتهایش دشمنی است.
- استفاده از فرصت های طلایی مخصوصاً در مواعظ روان آسا.
بساط وعظ در جامعه ی امروز بسیار گسترده است. با این بساط، کسی جاهل از دنیا نمی رود. آن طرف که بروی، دیگر « نمی دانستم » معنی ندارد.
7. قرآن
8. اشک
اشک، یکی از نعمت های خداست.
درست است که میزان نا آرامی در زنان سه برابر مردان است، اما میزان بیماری ها و سکته هایی که در اثر ناملایمات اتفاق می افتد، در زنان یک سوم مردان است. چون زن اشک دارد، با کوچکترین ناملایمتی گریه می کند.
اشک انسان را آرام می کند. پیامبر(ص) می فرمود دوست دارم مردان جامعه ی من انس شان با اشک، مانند زنان باشد.
با اشک انس داشته باشید. حتی در مواقع شادی، شادی تان را با اشک میزان کنید.
اگر گریه، گریه ی بامعرفت باشد؛ گریه در اثر شناخت نفس انسان، در اثر ناراحتی از اعمال، در اثر دل تنگی برای خدا، گریه بر شهید و در مرتبه ی جلوتر گریه بر سیدالشهدا، برای انسان آرامش می آورد.
بنا به فرموده ی پیامبر اکرم (ص) گریه بر شهید مستحب است و عبادت محسوب می شود.
در اینجا چهار اثر از چهل اثری که برای گریه بر سیدالشهدا(ع) ذکر شده است را بررسی می کنیم:
* زیاد شدن حب و بغض قلبی تو.
امام صادق (ع) می فرمایند هل الدین الا الحُب و البُغض؟ گریه بر سیدالشهدا، دوستی و حب اهل بیت و بغض دشمنان ایشان را به طور ناخودآگاه در قلب انسان زیاد می کند. این یعنی دین؛ دین به معنی دوستی دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خداست.
* سخی می شوی و صفت ایثار و احسان در تو زیاد می شود.
* نور
گریه بر امام حسین(ع) به صورت و سیرتت نور می دهد و در جامعه جلوه گرت می کند.
* اثرات وضعی گناه را می شوید.
بر اثر گناه، قلب انسان نورانیتش را از دست می دهد و سیاه می شود. یا ممکن است هنوز حب گناه در دل انسان باقی باشد. و یا خاطرات زشت در اثر گناه، در ذهن باقی مانده باشد. گریه بر اباعبدالله(ع)، این ها را می شوید و پاک می کند. به همین دلیل است که در اعمال شب های مختلف، حتی شب های عید، زیارت امام حسین(ع) وارد شده است.
گریه برای سیدالشهدا، انسان را شارژ می کند ! نه فقط گریه ی عزا، که گریه ی عشق، شوق و محبت، روح انسان را صفا می دهد.