وقتی تنها می شوم، وقتی به جز نوشته هام چیزی پیش چشمم نمی بینم
اون وقته که دلم می خواد تورو با همه وجودم ببینم
ولی امکان نداره این چشم خاکی و اون عشق تو به هم نمی خورن شاید یک بار بتونم چیزی بنویسم تا بشه گفت حمد و ثنا ولی.....
حالا یکی به من بگه من کجا می تونم ببینمش؟؟
آخه اون همه جا هست و شاید گزاف نباشه که بگم در همه تارو پود منه و در تک تک سلولهای وجودمه!!!
آی آی ای بهترینم چی می شد که بتونم به این مقام برسم و برات یه دوست خوب باشم و وجود بی مقدارم رو در دستان و آغوش گرمت حس کنم؟؟
این یکی از نوشته هاش بود توی دل یک شب که خیلی تنهای تنها شده بود و خودش بود و قلمش و خاطراتش****
شما بگین، چیکار باید می کرد؟؟
صورت سرخ مادرم چونیلی بنفشه بود
قامت سرو مادرم چنان کمان خمیده بود
ظلم عدو به مادرم قصهّ پر شراره بود
شکسته دست مادرم به پشت درب خانه بود
جدایی از تو مادرم مرا چو یک فسانه بود
نگاه و چشم مادرم چو یک غزال خفته بود
درون اشک مادرم هزارو یک گلایه بود
صدای آه مادرم زه احمداش بهانه بود
شمع رخ تو مادرم برای من ستاره بود
خمیده قامتی ؛منم که بعد هجر روی تو
کودک زار؛مادرم خواهری بی برادرم
قاصد نامه آورم دختر داد داورم
زینب و شیر حیدرم حسین بود برادرم
به روز جنگ با عدو چنان کوه و آهنم
مادر من برای تو زینب غصه پرورام
به نزد حسین خود خواهری چون مادرم
در شب انتظار تو زینت و چشم داورم
آسمان را دوست دارم چون همیشه و در همه حال نیایش گران درگاهت به سوی آن سر بلند می کنند.
آسمان را دوست دارم چرا که در عین وسعت مرا که کوچک و حقیرم در زیرنگاه خود دنبال می کند.
آسمان را دوست دارم چرا که هر وقت وسعت بی انتهایی را در مقیاس می کنند با آسمان می سنجند.
آسمان را دوست دارم برای همه ریبایی که روی شبنم گلبرگ باغ زیباترین نقش حساس عشق را درمیزند.
آسمان را دوست دارم چرا که هرگز به احساس زیبای پروانه نخواهد خندید و به زیر شال حریم ها سر نمی کشد.
آسمان را دوست دارم برای همه سخاوتی که خدا به او بخشید چرا که برایم در گمراهی بیابان بلا ستارگان را روشن می کند.
آسمان را دوست دارم چرا که هر گاه روی زمین حیات تهدید شود با دست سخاوت دوباره ابر را برای رویش گیاه زندگی می فرستد.
آسمان را دوست دارم چرا کهدر اعماق آن به تو رسیدن استو در شب حادثه ها مرا با کرامت تو پیوند می زند ای محبوب همیشگی.
آسمان را دوست دارم چرا که هر گاه کم و بیشی برایم رخ دهد برایم از سوی خدا سنگ صبوری می شود تا راز دل را در دلش نجوا کنم.
آسمان را دوست دارم برای این که در عین سکوت و تاریکی ولی زیبا ترین حال و هوارا برای عابدان و تنهایان شب گرد به ارمغان می آورد.
پس بیا ای آسمان دستانت را براین باز بگذار و مرا در آغوش مهربانت به نزد بهترینم ببر و ارامشی ابدی در غرق شدن در وجودلا یزالش ببخش.
نه !!!!!! خدای مهربانم تورا دوست می دارم چرا که همه اینها از کرم و مهربانی توست دوستت دارم
ولی نمی دانم چگونه باید گفت !!!!!که می ترسم اگر باعث آن شده باشم که ازم رنجیده باشی
پس بزرگوارا به من به بزرگی خود بنگر نه به کوچکی این نفس حقیرم
بعد از این جریان دانشگاه و روسوایی یک نفر معلّم نما (نورالدین زرین کلک ) که در استانه هفته معلّم از چهره واقعی خود نقاب برداشت. بر آن شدم که این مناجات راکه از یک معلم واقعی در زیر اسارت طاغوت نوشته است برایتان نقل کنم :
مناجات<< دکتر علی شریعتی>>
ای خداوند !!
به علمای ما مسئولیت و به عوام ما علم
و به مؤمنان ما روشنایی و به روشنفکران ما ایمان
و به متعصبین ما فهم و به فهمیدگان ما تعصب
وبه زنان ما شعور و به مردان ما شرف
و به پیروان ما آگاهی و به جوانان ما اصالت
و به اساتید ما عقیده و به دانشجویان ما ....نیز عقیده
و به خفتگان ما بیداری و به بیداران ما اراده
و به مبلغان ما حقیقت و به دینداران ما دین
و به نویسندگان ما تعهد و به هنرمندان ما درک
و به شاعران ما شعور و به محققان ما هدف
و به نومیدان ما امید و به ضعیفان ما نیرو
و به محافظه کاران ما گستاخی و به نشستگان ما قیام
و به راکدان ما تکان و به مردگان ما حیات
و به کوران ما نگاه و به خاموشان ما فریاد
و به مسلمانان ما قرآن و به شیعیان ما علی
و به فرقه های ما وحدت و به حسودان ما شفاء
و به خودبینان ما انصاف و به فحاشان ما ادب
و به مجاهدان ما صبر و به مردم ما خود آگاهی
و به همه ملت ما همت تصمیم و استعداد فداکاری
و شایستگی نجات و عزت ببخش.
آمین
معلم شهید (دکترعلی شریعتی)
حوزه ==حکمت مطهر==دانشگاه
آشنای نغمه ساز صدر پرواز معلم شهید مرتضی مطهری
((شهادت تن پوش زیبایی برای مردان خداست))
به دلایلی این نوشته رو به وبلاگ دست به قلم تقدیم می کنم و برای شما هم آرزوی موفقیت دارم( سادات علوی)
آنچه که در رویدادهای زندگی به استقامت انسانها کمک می کند همه مجموعه ای ازتجربه ها و آگاهی ها و اعتقاداتی است که در پیشرفت وتکامل انسانها تاَثیرگذار بوده است.
و اکتفا کردن به یکی از این ها تنهانمی توان به پیشرفت و تکامل رسید بلکه توأم وکنار هم می توان به نتیجه مطلوب دست یافت.
رسیدن به این درجه از رشد خود مستلزم داشتن آگاهیها و بینش علمی و عملی است که در هر رکن و شاخه از این مسیر لازم می باشد.
امروزه برای جامعه ما تحول بزرگی رخ داده است که صدای آن در تمام دنیا به گوش رسیده و می رسد. مردان و زنانی دراین تحّول نقش داشته اند که خود با شناخت و آگاهی توانسته اند چنان تاثیری در همه بگذارند که آزاد اندیشمندان از این اینان به عظمت یادمی کنند .
یکی از دلایل پیروزی در تحّول پیش آمده در کشور ما؛ خود باوری (اعتماد به نفس)است و دیگری، داشتن الگوی مناسب در هر زمینه بوده است.
تنها داشتن الگوی مناسب خود یکی از امتیاز های برتربرای این افراد می باشدو راه دست یابی به اهداف حقّه رابرای آنها آشکار می سازد .
و در اینجا به بزرگترین الگوی زنان این گروه اشاره ای می کنیم و برای خود و شما دوستان معرفی اندکی به اندازه حجم و درک خود می پردازم.
اینک به نمونه بلکه به اصل الگوی رفتاری وآموزشی در این عرصه می پردازیم؛ که این کسی نمی تواند باشد جز زن کامل و فاضل وعابد سید تمام زنان اهل بهشت حضرت فاطمه زهرا (س) .
وجود پر برکت دخت پیامبر(ص) است در فهم و درک ورسیدن به هدف ایشان بسیار تاثیر گذار بوده است.
و این خود ریسمان الهی است که پیامبر برای امت خود به جا گذارد تا بعد از ایشان برای هدایت و بهر مندی مردم و امّت اسلامی برای دست یابی به قّلّه های سعادت مدد نماید.
و برای اینکه خود و دوستان به روش و سیره این بزرگ بانوی اسلام دنبال کنم و سریر پاکدامنی ایشان را در هرنوع و شکل وهر موقعیتی از حضرت زهرا(س) کمک بگیریم و درس رندگی بیاموزیم.
و باید گفت که نمی توان وجودبا برکت ایشان را از دریچه دید خودفقط به دیگران معرفی کردو از فرجه دید کوچک خودایشان و رفتارشان را ارزیابی کرد.
بلکه مطالعه و کنکاش از عقایدو نظرات علما و فبلسوفان و دانشمندان و محقّقان بزرگ به ما کمک خواهد کرد.
و در اینجا با عنایت و یاری حضرت حّق و وجود با برکت این بانوی بزرگ حضرت فاطمه (س) کلامی چند به عنوان سیری در زندگی الگوی زنان مجاهد و مومن به حضورتان مطالبی چند را ارائه می دهم .
به امید رسیدن به کمال و رشد در این راه.
خوب می دانیم که در سرنوشت و سعادت و شقاوت انسانها چیزهایی موثر اند از جمله خصوصّیات ژنتیکی و خلق و خویی و قبیله ای که از بارز ترین آنها ژنتیک و و رفتار های اخلاقی است.
خوب می دانیم یکی از تعرفه های شخصّیت انسانها همان نام و کنیه و اصلّیت و موقعبیت افراد می باشد که برای این بانوی بزرگ بسیار نکات ارزنده را می توان نام برد.
یک راه انتقال خلق و خوی از راه ژنتیک می باشد و خوب می دانیم که رسیدن صفات از مادر و پدر می باشد و البته از مادربیشتراست چون وجود هر نوزادی به وجود مادر گره می خورد.
و سر نوشت این کودک که از اعضای بدن مادر و روحیات اوتغذیه می کند همواره در سایه تحول و انتقال بسر میبرد.
واز کلام رسول گرامی(ص) رسیده است که ((اشقی من شقی فی بطن امه واسعید من سعید فی بطن امه))
بحار؛ج5؛ص9
توجه شما را برای دیدن ادامه مطلب به ادامه دارد توچه می کنم
سالروز وفات فاطمه بنت الامام موسی بن جعفر،و خواهر گرامی امام رضا(ع)را به عموم مسلمانان تسلیت عرض می نمایم
چقدر خودتو می شناسی؟؟
تا چه حد از توا نایی هات با خبری؟؟
خود تو با چی مقیاس می کنی؟؟
چقدر فرصت داشتی و چقدر فرصت لازمه ؟؟
می دونی تا اون چیزی که خدا ازت توقع داره چقدر فاصله داری؟؟
کجای این مرز قرار داری؟؟
تو تا کجا می تونی ادامه بدی؟؟
آیا درک از هستی تا چه حد در افزایش تعالی انسان اثر داره؟؟
و در اصل تو و یا من و یا ما کی هستیم و در کل چرا هستیم ؟؟
اگر نباشیم چه خواهد شد و در نبود ما چه اتفاق خاصی رخ خواهد داد؟؟
وای اینا همه سوالهای من و تو و ماست می دونین من چند مّدته که دارم از خودم می پرسم
آیا بدون پرسش هم می توان زندگی کرد و چرا ما باید برای هر چیزی پرسشی بپرسیم
و براش یه سوال پیدا کنیم ؟؟
اگر ممکنه شما هم نظر بدین تا به هم کمک کرده باشیم قبلا از همکاری شما ممنون
روزها فکر من این است همه شب این سخنم ......که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
زکجا آمده ام آمد نم بهر چه بود....... به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
در ادامه دو تا ازپاسخ های دوستان را درج کردم ممنون می شوم اگر شما هم بخوانید