انا انزلناه فی لیلة القدر
روزه گرفتن، بدون باز داشتن چشم و گوش و زبان از خطا و لغزش، فقط گرسنگى کشیدن است و بس!
باید پس از گذراندن هوا و هوس در کوره «استقامت»، با پتک سنگین «نه»، سر شیطان نفس را کوبید! آن گاه، دل را صیقل و با آب «توبه» شستشو داد؛ تا همچون آینه، نور حق بر آن بتابد و صفات عالیه در آن انعکاس یابد ...
رمضان، ماه نزول قرآن، ماه نزول «فرشته ها» و «روح» (1) بار دیگر از راه رسید . دوباره سفره ضیافت الهى گسترده شد و پرهیزکاران به مهمانى خدا دعوت شدند! در این ماه اگر تمامى اعضاء و جوارح روزه باشد؛ حتى خوابیدن و نفس کشیدن نیز عبادت و تسبیح است . (2)
ماه غلبه بر شیطان درون و بیرون و بى اعتنا شدن و بى توجهى به ظواهر فریبندهاى است که کمترین توجه به آنان، نورانیت درون را خاموش مىکند! ...
ماهى است که در شبهاى قدر آن باید، « دفترچه بیمه» زندگى را به مُهر « تمدید اعتبار» امام زمان (عج) ممهور ساخت؛ زیرا در غیر این صورت، دیگر تحت پوشش ولایت نخواهیم بود!
«رمضان، ماهى است که ابتدایش رحمت، میانهاش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم است.» (3)
اگر دل، در این ماه، بهارى نشد؛ همیشه سال، پائیزى و سرد است .
سالکان، این ماه را به رفع تکلیف نمىگذرانند ... آن جا که مىتوان با قطره اشکى در نیمههاى شب، انبوه آتشى را خاموش کرد؛
آنجا که فرشتگان، به نزدیک ترین مدار زمین رسیدهاند؛
آنجا که شیاطین در « بند» هستند؛
آنجا که درهاى جهنم بسته است، درهاى رحمت باز؛
و ... آنجا که روزه سپر است از آتش!
چرا غفلت؟!
حال که « ایاما معدودات»، بهترین فرصت براى تزکیه نفس و « لعلکم تتقون» (4) شدن است،
چرا کسالت و تنبلى؟!
باید از لحظه لحظه این ماه استفاده کرد و از روزها و شبهایش بهرهها گرفت؛ تا موفق به دریافت « کارنامه قبولى» شد!
و باید قدر شبهاى «قدر» را دانست؛ بخشنده مهربان منتظر است تا « یا رب» بخشش خواهان را بشنود:
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند گِرد در و بام دوست پرواز کنند
هر جا که درى بود، به شب مىبندند الا در دوست را که شب باز کنند
و آنان که عمر خود را صرف اطاعت از دستورات الهى کردهاند، به همه شبهاى ماه رمضان توجه دارند و مىگویند:
هر شب، شب قدر است، اگر قدر بدانى! ... "مهدى محدثى" پىنوشت ها:
1 . تنزل الملائکة و الروح . . ./ سوره قدر .
2 . انفاسکم فیه تسبیح و نومکم فیه عبادة . . . ، امالى صدوق، ص 93 .
3 . بحار الانوار، ج 93، ص 342 .
4 . بقره/ 183 - 182 .
گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن، یعنی که رخ بپوش و جهانی خواب کن
در پای صحبت تو می نشستم تویی که بار تجربه های تلخ و شیرین را به دوش می کشی گاهی از خنده ها و گاهی از وداع سوز ناک یارانت می گویی .
روزی دوستی از من خواست تا تو را توصیف کنم ، از غربت و شبهای انتظارت و روزهای طی شده ات و خاطراتت بگوییم ، از آنچه در سر داری و آنچه که به آ ن دلخوشی.
و برایش افشا کنم که در فراسوی نگاهت به گذشته و حال و آینده چه در نظر داری . او می خواست تا آنچه را که نسل سومی هابه یاد ندارند را برایش از زبان تو بگوییم . بگوییم که وقتی به البوم عکسهای یاد گاری دوستان و هم رزمانت می نگری چه صورت نمناکی داری ، بگوییم وقتی برادر کوچکت را یاد می کنی که قهرمانانه همانند خودت در عملیات شرکت کرد ، جنگید و منتخب الهی شد ، او که لباس شهادت را به تن کرد چه حالتی داری ، بگوییم دید تو در این اجتماع هزار رنگ امروز به چه افقی است.
اما من نتوانستم تو را راضی کنم که لب بگشایی می خواستم به او بگویم که چگونه نوجوانی را به میان سالی رسانیده ای اما به این شکل که همه صورت و محاسن ات چون پیران سالخورده غبار سپید روزگار را در بر گرفته است.
و نتوانستم بگوییم که چگونه از این بدن جوانت چه جسم رنجوری در طی طریق راه شهدا و امام سا خته ای و چگونه وجودت عطر آگین محفل ها می شود.
نتوانستم بگوییم که چگونه روز ها و شبها عارفانه با اویی که تورا برای خودش خلق کرد نجوا می کنی و درد جانکاه جسم را به لبخند رضایت مبدل می سازی.
دلم تنها برای خودم می سوزد که نمی توانم آنچه را که تو در سر درای خوب درک کنم و برای خود آن را بکار یرم . و شاید این قصور از یاری گران فرهنگ در این چند سال گذشته است که غافل از تو و امثال تو برای خود بر نامه هایی جدا و به خیال خودآباد گرانه پی ریزی می کردند.
دلم می خواست فریادی به وسعت همه این سالهای ایثار و گذشت و فدا کاری شما بزنم تا گوش نادانان از این فریاد کر شود و دیگران بشنوند که شما هنوز ایستاده اید.
کاش می توانستم همه گلایه ها و همه برداشت های فرزندان شهدا و جانبازان و ایثار گران را به گوش خفتگان برسانم و برایشان حدیث عشق ی را بگوییم که پیامبر(ص) خبر اتفاق این رویداد را 1400 سال پیش نوید داده بود ،آری شما همانید که پیامبر (ص) از شما به نیکی یاد کرد و فرمود که پرچم اسلام به دست شما به اهتزاز در خواهد آمد.
و حالا که کمی از این روایت را در دیدگان بر ملا می کنم بگوییم که چقدر به تو افتخار می کنم پدر.....
عاشقان کشتگان معشوقند، بر نیاید ز کشتگان آواز
به طواف کعبه رفتم
به حرم رهم ندادند !!
که برون در چه کردی !؟
که درون خانه آئی .....!!؟
شیران روز عرصه پیکار ونبرد و مردان زاهد شب در راه کربلا از شط خون گدشتند
جنگ ما را لایق خود کرده بود جبهه ما را عاشق خود کرده بود
سلام دوستان
این بار را هم به این سوال من جواب بدین
برای زندگی اخرتمان چه ره توشه ای داریم؟
و این ره توشه را از کجا بدست آوریم؟؟
باز هم از کمک و مساعدت شما ممنونم
با سلام و تشکر وسپاس و همراه با تقدیم سبدهای از گلهای خوشبو
از همه دوستانی که در این مدت با نوشته ها و عقاید خودشان مرا یاری کردنن تا به پاسخ سوال هایم به بهترینشکل ممکن دست پیدا کنمتکر و قدر دانی میکنم
حتی دوستانی که فق با دوکلمه برایم یک دنیا حرف و سخن را ثبت کردنند
و اما برداشت من از این پاسخهای خوب و زیبای شما که بیستر اموزنده و ارزشمند بود این شد که:
تلاش برای زندگی یک امر است که لازم حرکت و رشد کردن است و یا به شکل دیگر می توان گفت ،زندگی یعنی تلاش
و چرا بابید برای این تلاش ادامه یابد؟
بله به دلیل بقا و اب دیده شدن و خوب بودن و خیر رسانیدن ،نه ضرر زدن.
زندگی دری است برای نزدیک شدن به وجود مقدس باریتعالی و دست پیدا کردن به مقام خلیفه اللهی .
همان برداشتی که پیامبر و ائمه معصومین برای رسیدن به این مقام از راحت این دنیاگذشتند
و دیگر از سخنان شما یاد گرفتم که برای زندگی ارزش قائل باشم ریال نه تنها برای زندگی خودم
بلکه برای همه بخصوص دوستانم که همیشه آماده فدا کاری و مساعدت به من بوده اند
زند گیتان همیشه در تلاش و تلاشتان همواره در راه رضایت پرور دگار باد
از همه شما ممنونم
سلام دوستان
این سوال من است
تلاش برای زندگی چرا؟؟
چرا باید برای ادامه زندگی این همه تلاش و سعی کنیم؟؟؟/
و شما تلاش را در چه چیزی می دانید؟
موارد زیبا و جذابی را که دوستان بفرستند در همین پایین ثبت خواهم کرد
1-سخن دل
سلام
تلاش میکنیم درست زندگی کنیم تا به کمال برسیم و کمال رسیدن به همه خوبیها و پاکی ها و درک سرچشمه آنها یعنی خداوند تبارک و تعالی است . موفق باشید
2-سید محسن موسوی
سلام علیکم
منظور از زندگی چیست ؟ زنده بودن و یا زندگی کردن؟ و در زندگی چه هدفی را دنبال می کنیم ؟ به چه قیمتی زندگی می کنیم ؟ آیا برای زندگی چند روزه هرکاری باید کرد؟
اگر هدف خدایی باشد ، ادم برای خودش حساب و کتابی دارد و برای ادامه زندگی دست به هر کاری نمی زند و از هر وسیله ای استفاده نمی کند ولی اگر هدف صرفاً زندگی کردن باشد اونوقت هر کاری مجاز است حتی اگر زنده بودن ما منجر به تخریب دیگران هم باشد .
یاعلی
3-الناز سادات
برای ما آدمها 2 نوع زندگی وجود دارد.
یکی زندگی بر پایه اعتقاد و اندیشه و دیگری زندگی بر پایه نفع طلبی. زندگی نوع اول اغلب و چه بسا همیشه با ضرر و زیان همراه است و رنج و ناکامی و گاه حسرت بدنبال دارد. اما زندگی نوع دوم با خوشی و لذت همراه است ولی لذتی متفاوت با لذت نهفته در زندگی نوع اول. چرا که در این دو نوع زندگی اساسا مفاهیم متفاوت و دگرگون هستند.
میان این دو زیستن دیواریست که انسان را از حیوان جدا می کند.
البته این حرفها در جهت تقدیر از رنج و سختی و ناکامی نیست.اما اینها واقعیت های اجتناب ناپذیری هستند. مرگ و نیستی در طرفی و عشق و زندگی در سویی دیگر .نومیدی و یاس در طرفی و امید و آرزو در سویی دیگر .همه اینها در کنار زیستن در جهانی که ارزشها مدام در حال ویران شدن هستد و رابطه های انسانی به طرز وحشتناکی در حال عوض شدن...
زیستن از نوع اول یعنی نگاه کردن به تمام این چیزها و زیستن از نوع دوم یعنی ی تفاوت گذشتن از کنار اینها.
می خواهم بگویم که انسان نه تنها در ارائه آنچه که نوشته، بلکه در خود اندیشیدن، در نوع زندگی کردن، در نوع انتخاب کردن و در نوع انجام هر کاری بر مبنای اعتقادش نباید خود سانسوری کند؛ زیرا اگر بخواهد در تمام این جنبه ها محتاطانه و خود سرکوبگرانه حرکت کند آنگاه نمی توان معتقد بود که انسان آزاد و آزاداندیشی هست .( البته اینجا جنبه بی گدار به اب زدن نباید متصور باشد. )
برای خوش بخت بودن و خوش بخت زندگی کردن فکر می کنم همین فاکتور، مهمترین است زیرا احساس رضایت درونی بالاترین پاداش آزادانه حرکت کردن است. بدیهی است که در خودسانسوری نکردن در نوع و روش زیستن و در اندیشه و افکار و پیاده کردن آنها، احتمال شکست و طرد شدن و منزوی گشتن نیز وجود دارد. اما این ها نابودی نیست بلکه نومیدی و قطع تلاش، نابودی محسوب می شود.
4-حدیث آموز
سلام.
تلاش برای چی؟!1
تلاش برای رسیدن به اوج انسانیتی که خدا دوست دارد.
5-دنیای جوانی
تلاش در زندگی برای رسیدن به اهداف و یا آرزوهاست . زندگی بدون هدف امکان پذیر نیست . در این صورت زندگی بی معنا می شود . پس ما تلاش می کنیم تا به آرزوهایمان برسیم .کسانی که زندگی را بدون برنامه مشخص و هدف معین سپری می کنند مرده متحرک هستند. ما مسلمانان با اعتقاداتی که داریم زندگی را بهتر درک می کنیم و می دانیم که هدفمان چیست ، هدفمان رسیدن به سعادت است ،س عدات دنیوی و اخروی، و این امکان پذیر نیست جز با تلاش و همت عالی جهت بدست آوردن رضایت خداوند. با داشتن چنین تفکری زندگی بسیار زیبا و امیدوار کننده و همه سختی ها قابل تحمل می شوند.
این نظر شخصی بنده حقیر می باشد .
موفق باشید .
6-معصومه(شیدای بی نشون)
ما اومدیم به دنیا تا برای رسیدن به کمال تلاش کنیم و خودمون رو برسونیم به اون نقطه که باید برسیم تا این ارزش و لیاقت رو پیدا کنیم که در سایه ی پروردگارمون برای همیشه به آرامش برسیم . یا حق
7-دوست شما
سلام...
تلاش در زندگی فقط یک معنی داره
اونم اینکه سعی کنیم جزوه اون 313 نفر باشیم
8-یامین
سلام
چه سوال مهمی .اگه بخوام آرمانی جواب بدم باید بگم تلاش برای رسیدن به کمال و آرامش حقیقی ولی نگاه که به خودم واعمالم میکنم میبینم خیلی از کارام باعث میشه از راه کمال فاصله بگیرم خیلی از حرفام باعث میشه آرامش رو از دست بدم . گاهی تندمی دوم گاهی می نشینم گاهی میخندم گاهی گریه میکنم گاهی می بخشم گاهی انتقام میگیرم گاهی می جنگم گاهی تسلیم میشم ...........اگه برای او بود چقدر زیبا و خوب بود .
موفق باشید
9-سید کمیل
پسندم آنچه را جانان پسندد
یا علی!
10-محسن قافله شهدا
خدا کنه همه مون به وظیفه مون تو این عالم معرفت پیدا کنیم
موفق باشین
11-سادات علوی
لیس النسان الا ما سعی
به نظر بنده سعی و تلاش انسانها برای زندگی
یک باز تاب برای آخرت وآنچه که هدف خلقت بوده است می باشد
لذا خلقت نوع بشر برای شکل گرفتن و کمال روح آن است.
و بنا بر این مقوله تلاش برای زندگی جزء لاینفک و جدا نشدنی،برای رسیدن انسان در جهان باقی و جهان فانی است
ان الحیات عقیدة والجهاد
12-ابیوس
|
تلاش برای هدف، هر کسی که تلاش می کند بی شک برای هدفش است. کسی که هدف ندارد صریحا تلاش هم نمی کند! اگر تلاش کوچکی هم می کند زایده همان هدف کوچک لحظه ی اوست. چرا هدف تلاش می آورد؟ این از رازهای آفرینش انسان است. شاید بتوان کنجکاوی رسیدن را دانست، شاید هم لذت آن... به هر حال! |
|
یکی تلاش می کنه یه نون بخور و نمیری در بیاره واسه خودش و خانوادش یکی زندگی می کنه که پولدار بشه یکی می خواد عارف بشه و بالاخره هر کی یه انگیزه ای داره ولی من زندگی رو خیلی دوست دارم و به خاطرش تلاش می کنم چون زندگی من یعنی تک تک لحظاتی که دارم سپریشون می کنم یعنی رشته تحصیلیم (روزنامه نگاری ) یعنی کارم یعنی اعتقاداتم یعنی گریه ها و خنده هام و خیلی چیزای دیگه برای خودم یک سری اهداف دارم که تلاش می کنم به اون ها برسم کمر همت رو می بندم تا در هرچه که در ذهن دارم موفق باشم باید برای زندگی تلاش کنم این بزرگترین نعمت خداوند نعمتی که فقط یک بار به ما عطا شده و حق نداریم اون رو خراب کنیم یا از دست بدیم . . . فکر می کنم تونسته باشم یه قسمتی از نظرم رو برسونم |
زندگی در هر کجای دنیا که باشی لگدت می زند
زندگی در هر جا که تو باشی حضور دارد
هر جا که هستی
هر جا که می روی
هر کجا که می خوابی
خود نگهبان خویش باش
آرامش همیشگی نیست
بیقراری هم همیشگی نیست
تو همیشگی باش
چیزی رو که خدا برای ادم میخواد یعنی خیری توش هست و وقتی زندگی رو برای ما خواست یعنی اینکه خیری برای ما توش د رنظر گرفت و برای رسیدن به اون خیر باید تمام تلاشمون رو جهت رضا خداوند انجام بدیم
هر چند الان بیشتریا برای پول و دنیا تلاش میکنند و از هدف اصلی گم شدند که امیدوارم خداوند عنایت بیشتری بکنه و ما رو از گمراهی نجات بده/موفق باشید
15 سید محمد انجوی
سلام فوق العاده بود ممنون یا علی
16-پویا پرتو
سلام
امام علی یه سخنی دارند به این مضمون که برای زندگیت آنگونه تلاش کن که انگار هرگز نخواهی مرد و برای آخرتت آنگونه که انگار همین فردا روز مرگ توست!(نقل به مضمون) خوب این می تونه ممیز خوبی باشه برای همه ما ولی اینکه من چرا برای زنگی تلاش می کنم به عقاید و علایق و آرزوهام بر میگرده که امیدوارم با تلاشم روز به روز به اونها نزدیکتر بشم.
بالاخره زنگی بزرگترین نعمتیه که خدا به همه ما داده. متنفرم از همه اونایی که تا یه مشکل کوچک پیش میاد از داشتن این نعمت بزرگ گلایه می کنند
17-ندا
سوال خوبی پرسیدی . می دونی نیچه در مورد تلاش کردن می گه
پس هرگز از تلاش دست بر ندارید چون لحظه رها کردن درست مکان و زمانی است که موج بر خواهد خواست!!!
پس اگه یه روز ما هم بخوایم دست از تلاش برای ادامه زندگی برداریم اونوقته که امواج سر بلند می کنن و ممکنه غرق بشیم
حال هر کسی که تلاش می کنه حتما یه هدفی داره انسان بدون هدفم وجود نداره شاید یه وقتهایی فکر کنیم هدفی نداریم ولی واقعیت اینه که هدف هست ولی گمش کردیم پس انسان تا بوده و هست دست از تلاش برنمی داره
هر چند که در این دوره هدفمون گم شده
شاید اهداف مادی و دنیوی زیادی داشته باشیم اما اینا قبول نیست هدف اصلیمون گم شده باید دلامون رو صاف کنیم یا باید قلبامون قلب سلیم بشن تا بفهمیم که چرا تلاش می کینم اونوقته که می فهمیمم چرا دست از تلاش بر نمی داریم
موفق و برقرار باشید
18-هیچ
سلام
ظاهرا دیر رسیدم
یه چیزی تو نظرم بود که بعد دیدم خانم سادات علوب تقریبا به آن اشاره کرده ولی باز هم مینویسمش!
کدوم زندگی؟ کدوم تلاش؟
می دونی ... تقریبا شبیه مدرسه است .... یه مثال قابل لمس
تو مدرسه اصل امتحان آخر سال و نمره ی قبولی است ....
اما اگر تو طول سال تلاش نکنی امکان نداره نمره ی قبولی بگیری - مگر در موارد خاص و با عنایت و ... -
حالا بعضی ها در طول سال تحصیلی یادشون میره که اصلا قرار بوده برا امتحان اخر حاضر بشوند! همه چیز براشون میشه گذراندن کلاسها و پیچاندن معلم ها و اذیت کردم همکلاسی ها .... انگار که اومدن اینجا بمانند و قرار نیست امتحانی بدهند ...
ولی اونایی که حواسشون به آخر کار هست برای طول سال برنامه ریزی می کنند که روز آخر خوش و خندان و سر بلند باشند
....
همین!
کافیه جای کلمات رو عوض کنی تا یه چیزایی ازش در بیاد ... امتحان = روز قیامت(جهان دیگر) ... طول سال = عمر ، زندگی و ....
یا حق
نفع بردن از من در زمان غیبتم مانند نفع بردن از خورشید هنگام پنهان شدنش در
پشت ابرهاست و همانا من ایمنی بخش اهل زمین هستم ، همچنانکه ستارگان ایمنی بخش اهل آسمانند
.
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 181.)
مست خرابات توام سائل در گاه توام
بر در کوی منزلت ریزه خور خوان توام
عارف و زاهد همه هیچ مفلس و بیمار توام
عذر بنه ای صنما چون که پریشان توام
گر چه نه در خور توام منتطر و یاد تو ام
ریز تر از ذره کم خاک در کوی توام
چشم و چراغ و،جان من فرش و بر کوی تو ام
یک نفس از عمر خراب مانده، هوا خواه توام
(ف_م)
پیامبر رحمت صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و سلم:
او (مهدی علیه‌السلام) همه‌ی دانش‌ها را به ارث می‌برد و به همه‌ی علوم آگاهی دارد.منتظور ظههور آنکه>>ذوالفقارعلی در دستانش صلابت حسین در کلامش و رسالت نبی درپیامش ....وبه امیدآن جمعه ای که ذوالفقار برکشی وفریاد عدل را طنین اندازکنی و مظلومان را بر ظالمان یاری کنی......باشد که همه ما از یارانت باشیم
