این روزها طعم محرم تمام دهان ذهنم را پر کرده
این روزها به دنیال لباس های مشکی ام میگردم
این روزها شعر های نوحه و مات را از بر میکنم
این روزها برای رفتن به تکایا باید خانه تکانی قلب کنم
اقا جان میترسم به محرم نرسم.. و بار دگر برای تو گربان چا نتوانم کنم
مولایم حال این روزهایم بسیار طوفانی است
گهگاه با خدا نجوا میکنم... کاش زمان برگردد به عقب و کاروان حسین راهی کربلا نشود
اربابم... یادت هست سال پیش ارزو میکردم حرم سه ساله بانوی کربلا را زیارت کنم؟؟
ای عزیز بی قرینه امسال هم جنگ شامیان و تکفیریان ادامه دارد.. و من فکر نکنم امسال هم بتوانم زائر بانویم شوم
آقا جان کاش کربلا بودم ..به مادرتان قسم ات میدهم مرا در خیل کربلایان قرار دهی
و شما ای بانوی رسول.. ای پیام اور کربلا.. ای همه استادگی و صبر و طاقت ای قافله سالار باز ماندگان کاروان کربلا
عمه جان این روزها جوانان دلیر و غیور و شهادت طلب در غیبت سلارتان قمر بنی هاشم؛پشت دیوارهای حرم ات
پاسداری و جانفشانی میکنند و چشمانشان به عنایت الهی است و جان میدهند ولی حرم به دشمن هرگز نخواهند داد
ای صبور این روزها روضه صبر تو طاقتم را بریده؛ محرم بیا و مرا دریاب... خدایا این روزهایم چه سخت میگذرد
انتظار سخت است
آب را گل نکنید . . .
شاید از دور علمدار حسین، مشک طفلان بر دوش، زخم و خون بر اندام،
می رسد تا که از این آب روان، پر کند مشک تهی، ببرد جرعه آبی برساند به حرم،
تا علی اصغر بی شیر رباب، نفسش تازه شود و بخوابد آرام . . .
آب را گل نکنید . . .
که عزیزان حسین، همگی خیره به راهند که ساقی آید،
و به انگشت کرم، گره کور عطش بگشاید . . .
آب را گل نکنید . . .
که در این نزدیکی،عابدی تشنه لب و بیمار است،
در تب و گریه اسیر . . .
آب را گل نکنید . . .
که بود مهریه مادرشان، نه همین آب که هر جای دگر،
رود و نهری جاریست، مهر زهرای بتول است،
از همین است که من میگویم،
آب را گل نکنید، آب را گل نکنید . . .
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله الحسین (ع)